روایت "دیوار" از مریم عزیزخانی / نه اینکه فکر کنی ریشسفید محل بود، نه. ریشسفید محل کریم ساقی بود که تمام کوچههای دور و بر و خیابانهای بالا و پایین و پارک سر چهارراه را سرویس میداد... ادامه متن
روایت "شمایل" از محبوبه سلاجقه / در را که باز کردم محکم من را با دست کنار زد و تا به خودم آمدم رسید به میانهی حیاط. چادر را دور کمرش پیچیده بود و بعد برده بود پشت گردن و محکم گره کرده بود.... ادامه متن
وایت "آخرین خونبس" از زهره شکراللهی / لیوان آب سرد را کوبید روی میز شیشهای، پردهی سکوت خانه، شکسته شد. سُرید روی مبل، پاهایش را گرداند رویهم. حریف فکرهایش نمیشد... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها