چند کار از نانام
چند کار از نانام: ترک کردم خودم را. چمدان به دست کنار جاده ایستاده بودم که ماشینی. رفتیم تا رسیدیم. ایستاده بودم کناری و تماشا میکردم خودم را. کتابی میخاندم به اسم دام... ادامه متن
فرابخوانمت از پنجره داخل شوی / در مقاومت درها / و انقباض ماهیچههای مرگ. / چشمی که میدوزم به ماه بیگانه است / و محبوبم بیگانگی مضاعفی، کنار دست و دل سردی کلمهها ... ادامه متن
شعری از آرمان میرزانژاد: به نام پوچی محض / من مؤمنم به پرخاش / وقتی تمام قبیلهٔ من را خون و تازیانه گرفته است / من مؤمنم به جراحت / در اعلانیههای دروغین روزنامههای زرد... ادامه متن
شعری از سعید شعبانی: با گیلگمش بگو / تا یک عقاب بیاید / بیاید از گوشتهای تنم / تنم که استخوان شده است / یا از اسید شدنم / که صدا میآید / از استخواندانی که اجدادی است... ادامه متن
شعری از نرگس باقری: ... ای که خودت را روی ضلع جدولیام میکشی / مرا از آزادی برگردان! / که بوقهای زیادی در بغل دارم / من خط سفید ممتدی دارم اما / چراغهای رنگیام مدام / روی قرمز / بند / می... ادامه متن
چند کار از نانام
چند شعر از نانام: شعر دقیقن در ثانیه 59ام اتفاق میافتد. / بار و بندیلش را بسته است و میداند که رفته است. / در ثانیهای که 59 بار مرده است / مرگ / تنها یک بار اتفاق میافتد. ادامه متن
شعری که احمد شاملو در خواب برایم خواند / مجید زمانی اصل: با پیراهن چارخانهای / به زمینهای از پرّان خون انارها / به خانه خانۀ اخرایی رنگ... ادامه متن
چند شعر از هما همتا: وصلم به کشالهی این روز ها که رفته رفته و جایی میرسند؛ به ماه و سال / من لاشهی جامانده از لحظاتی که خیلی عادیست، نمرده باشم ادامه متن
روحینا رویش: مردها انبارند / از طالب / از داعش / از ابوجهل و فریب... / زنها آبستن از این جنگ میشوند / ــ سکوت تنها مسیریست / که برنمیگردند... ادامه متن
یک روز میبینی اسبی روی درخت لم داده / یک روز مرغی میبینی / در مطبخ توی قابلمه کز کرده / آن روز برای زمین روز بزرگی است... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها