از آلبر کامو نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی آثار متعددی با ترجمههای گوناگون به زبان فارسی ترجمه شده است. یکی از آنها نمایشنامهای است که ناشران مختلف با عناوینی چون صالحان، دادگست... ادامه متن
حکایت فرازوفرود محمداشرف غنی هم حکایتی بس عبرتآموز است. او که مانند داستان آن کَلی که با نشستن بازِ شاهی بر سرش به شاهی رسیده بود... ادامه متن
سینا، قهرمان رمان ایشان مخاطب قصههای سنگین بانوست. قصههایی که پا فراتر از «یکی بود یکی نبود»های کودکانه گذاشتهاند، قصههایی بومی و اسطورهای که طی سالیان طولانی غنی شده و اکنون... ادامه متن
امکان دستیابی به درون ذهن آدمی، عوض کردن خاطرات، بازسازی و پاک کردن عوامل اندوه و جایگزین کردن آنها با احساس رضایت و شادمانی، رؤیای همیشگی بشر بوده است. ادامه متن
ادبیات اقلیت ـ مهین میلانی: “نامکتوب” نانوشته معنا میدهد. به معنای چاپنشده برروی کاغذ. اما شاید بتوان آن را بازمکتوب نام نهاد، همانگونه که مهدی موسوی نژاد، نویسندۀ این هایپرتک... ادامه متن
مجتبی گلستانی را بسیاری با کتاب «واسازیِ متونِ جلال آلاحمد» شناختند. کتابی که در زمستان 1394 منتشر شد و نویدِ حضور منتقدی جدی و پژوهشگری پرسشگر را میداد. آنچه آن سالها پیش از هر چیز، مخا... ادامه متن
هوشنگ گلشیری میگوید: «من قبلاً کاری از نویسندهای جوان خواندم و خوشم آمد از کارش. خیلی تلاش کردم و پیدایش کردم. آمد و با هم نشستیم و حرف زدیم... ادامه متن
راهی که شعر روشنی از اولین مجموعهاش نیمۀ گمشده سال 85 تا این مجموعه، با برند زاگرس سال 97 طی کرده است، از نظر زمانی راهی نسبتاً طولانی است، امّا در مقایسه با این سالها میزان تغییر و تحوّلی... ادامه متن
رنگ پوستِ همهشان فیلی بود؛ همه به جز اِلمر. فیلی که پوست تنش زرد و نارنجی و قرمز و صورتی و بنفش و آبی و سبز و سیاه و سفید بود. یک شب المر از این فکر که چرا با دیگران فرق دارد و برای همین دی... ادامه متن
مردی از کنار درختان خیس و غیر خیس میگذرد. در ساعتی معیّن با لباسی که هرروز تکرار میشود، دقیقهای از رفتوآمدهایش پسوپیش نمیشود. در ساعتی مشخص به اداره میرود، رأس ساعت هرروزه به کافه می... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها