سعید سلماسی نامی است که کمتر دربارۀ او شنیدهایم. اگرچه از او مختصر چیزهایی گفتهاند و دربارۀ شجاعتش نگاشتهاند، با این حال او کمتر شناخته شده است. ادامه متن
کُفیشه متنی مکاننگارانه محمد عابدی برای: پگاه به از در فرار سایه، سایه درماندن، درمانده شدن گریبان حال مسکوت را گرفته است. وَه که چه نکبت و ادبار است این استِ تفرقهافکنِ واسطه، سر در زبا... ادامه متن
«نزدیکتر بیا» در شعر باران سجادی میتواند «به خود نزدیکتر بیا» یا «به دیگری گمشدۀ خودت نزدیکتر بیا» تعبیر شود. و یعنی از خود بیگانگی که در کار از تو ساختهاند، بیرون شو... ادامه متن
مدیر مدرسه داستان مجموعه ماجراهای مدرسهای است که مدیر جدید آن پس از ده سال دبیری ادبیات با انگیزه گریز از مشقتهای معلمی در صدد تغییر سمتش برآمده... ادامه متن
جذابیت خطاب به عشق جدا از سادگی و خلوص آن گزارش لحظه به لحظهای است که دو نفر از وضعیت زندگی خود به یکدیگر میدهند؛ بهطوری که حتی از رفتن ناگهانی برق نیز در نامهها حرف به میان آمده است... ادامه متن
کتاب در نُه فصل با نُه مقاله تدوین شده است. مقالۀ اول آسیب شناسی نقد ادبی نام دارد. اگرچه وقتی ما در مجلس شعر و داستانیم، واژۀ «نقد» ما را به نقد این دو مقوله راه میبرد... ادامه متن
مرگ در شعرهای عباس صفاری از زندهترین عناصر است. او در شعرهایش ناظرِ بیحسرتی بود که بیآنکه تن به احساسات بدهد، نزدیکی و ناگزیری مرگ را بهشوخی میگرفت... ادامه متن
مهابهارات برای هندوان کتابی دینی و آئینی است اما ساختِ رواییِ مبتنی بر نبردِ خاندانیاش و نیز روایتها و خردهروایتهای جذاب و متنوعِ آن، این کتاب را به اثری پر اهمیت در تاریخِ ادبیات جهان ه... ادامه متن
محمود کیانوش بد موقعی مُرد. درست در آستانهی معرفی دوبارهاش در فضای ادبی. قرار بود اول بهمن ماه کتاب «بردار اینها را بنویس آقا» در نشر فرهنگ جاوید بازنشر شود و این میتوانست آنچه که کیانوش... ادامه متن
احمد محمود مصداق بارزِ ضربالمثلِ «آبِ خوش از گلویش پائین نرفت» است. زندانی شد، تبعید شد، جلوی انتشارِ آثارش گرفته شد، آثارش را به ناحق نادیده گرفتند و نانش را به معنای واقعی کلمه آجر کردند... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها