سه شعر از آرش نصرت اللهی: دو آمیخته با مهر و معاش بودیم / دو سختِ ایستاده / عصر تنهایی علامت سؤال بود / جنگها از درز پنجرهها فرو میآمدند / رنگها رفته بودند / کلمهها رفته بودند / قصۀ ما... ادامه متن
شهباز پویا: اگر از کسی بخواهم رویِ سنگ قبری / روی سنگِ قبرِ من بنشیند / و آرام وآرام نام مرا بجود و یا حتی ببلعد / چگونه میتوانم با دستِ پشیمانم برگردم به پیشانیم بزنم / وبگویم: / نه نه تو... ادامه متن
پنج آواز برای ذوالجناح / شعری از هوشنگ آزادی ور: گرامیتر / بر آن نَوَند سبک / تلخ بر زبان نمیرانم / به خطایش میخوانم / چندانکه از پرده باز افتد / لاشۀ بیمرگش / سیاه ــ دوچندان بر گونهه... ادامه متن
رکسانا شکوهمند: در من زنی هست / که چهار فرزندش را کشتهاند / و دختری کم خون، / به جنون رسیده، / هر شب / به وقت ماه، / هر روز صبح، / دست کودکی را میگیرم و / از خانه بیرون میروم / و شب، / با... ادامه متن
سه شعر از سید محمد میرامینی: زخم چرکین ابرها ترکید / و آسمان بر سرمان خون بالا آورد / ما سرمان را از ترس پایین آوردیم / تا آنجا که دیدیم / جوبها جنازه آوردهاند / بعد / ناگهان تنها شدم / ش... ادامه متن
شعرهایی از وحید نجفی: شب / از پوستم رد میشود / در استخوان فریاد میکند / و نیمکتهای کنارم / پهلو به پهلو میمیرند. / چند لقمه مرگ / چشمم را سیر میکند و... ادامه متن
سه شعر از سپیده نیکرو: نیمی از پرنده در آفتاب مانده و نیمی دیگر / در سایه جان داده / مرگ تو حقیقت را دو نیم میکند / و پرده از آفتاب برمیدارد / ای تجسد صلح / که اعماق عادت را شکافتهای / و... ادامه متن
دو شعر از محمدعلی حسنلو:من دیدهام که خون / غلیظ میپاشید و درو میکرد / گلوله، صحنهای را که از گردن / ساقط شده بود / مگر آدمی / چندبار تکرار میشود... ادامه متن
سه شعر از ساجد فضل زاده: اگر به شاخۀ توت سفید / ببندند طناب را / این مرگ / دهان چند نفر را شیرین خواهد کرد / کوه اشارۀ دشت است / به پرواز پرندهها... ادامه متن
سه شعر از آزاده فراهانی: از تو بسیار گفتهاند / اما کیست که در تو راه برود؟ / سیگار بگیراند / در پیچهایت تصادف کند / ترمز ببرد و به کوه بزند... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها