سه شعر از آرش نصرت اللهی: دو آمیخته با مهر و معاش بودیم / دو سختِ ایستاده / عصر تنهایی علامت سؤال بود / جنگها از درز پنجرهها فرو میآمدند / رنگها رفته بودند / کلمهها رفته بودند / قصۀ ما... ادامه متن
سه شعر از فاطمه احمدزادگان: باران ببافم به شانههای علف / به قیچی بِکَنم چارقدی تهنشین در گل / و عشق در دهان ما چنان / بشکند کلماتی به دندان / آنقدر له بکند به زل زدنم / که رختخواب خوابش /... ادامه متن
شعری از امیر قنبری: من / گرمای تنم / و تو / آب بدنت را میفروشی / و شب / کنار مزرعۀ خاموش / در صدای وزغها / پرسه میزند... ادامه متن
سه شعر از ساناز وارسته: ابرهایم را قایم میکنم / و این تنهایی عجیب پیچیده در گیاهان پنبه را / بالشم را در آغوش میکشم / قورباغهها / بیرون میجهند / باید / قبلتر از اینها به آبگیری فکر می... ادامه متن
دو شعر از مرتضی صادقیان: کنارم کسی نیست / و طراوت ناخنهایم از دست میرود، / به این رسیدهام؛ / برادر بزرگام همان منام / که فقط دیرتر آمدهام، / خواهرم همان منام / با تراش نازکی بر لب و د... ادامه متن
چهار شعر از محمدرضا کلهر: تا دلت بخواهد / شعر نوشتم / باید خوشحال باشم که از تو هیچ نشانی در آنها نیست! / هرچند، / چند بار بهواقع بغض کردم / پشت پرچینِ نقطهچینها... / پشت پرچینِ نقطهچین... ادامه متن
رکسانا شکوهمند: در من زنی هست / که چهار فرزندش را کشتهاند / و دختری کم خون، / به جنون رسیده، / هر شب / به وقت ماه، / هر روز صبح، / دست کودکی را میگیرم و / از خانه بیرون میروم / و شب، / با... ادامه متن
سه شعر از سید محمد میرامینی: زخم چرکین ابرها ترکید / و آسمان بر سرمان خون بالا آورد / ما سرمان را از ترس پایین آوردیم / تا آنجا که دیدیم / جوبها جنازه آوردهاند / بعد / ناگهان تنها شدم / ش... ادامه متن
کوتاه بیا / سخت نگیر / امان بده / گاهی! سرازیر شانهات شوم / تو عمامهپیچ بوسههایم شو / من آرامتر از دستار حسنک / اینبار مرتب / بپاشم بر تاریخ مردانهای که تو را به دار میبرد / تو نفسها... ادامه متن
شعری از سریا داودی حموله: زرد / بازماندۀ گنجشکهاست / روی هر نامی بنشیند / زیباییاش / به فصل دیگری کوچ میکند / سرخ / آغشته به آدمی است / سایۀ خود را به هر که بخواهد / پیوند میزند... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها