مامان چیزی نگفت اما گفت کاشکی تو هم پسر بودی. من میترسیدم. روشو طرف آسمون میگرفت و میگفت خدایا چه میشد یه پسر دیگه بم میدادی. اون شب من و مامان تنها توی خونه بودیم، بابام نیومد، وقتی فه... ادامه متن
2014 Powered By Wordpress, Goodnews Theme By Momizat Team
آخرین دیدگاه ها