شعری از احمد بیرانوند: مدام تو را / تو را مدام / ای همیشهای که مدام / در من / خواستنت را مداوم داشتهای! / بلد نیست خون شبیه تو / که در کجای من / چنین مدام / چنان بیاید / که گویی همیشه در ر... ادامه متن
… از میان همۀ دویدنها … خرگوشهای قهوهای خرگوشهای سفید از ساق پاهای من تا دشتی از برف. چقدر قطب جنوب است حرفهای من میان دویدن نفسهای تو توی سینهای سپید. رگهای مرا ساده نگی... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها