سه شعر از فاطمه تجریشی: باز صدای تو راه افتاده است در این خانه / و سرک میکشد به خیال گلدانها / میخواهد به امیدواری نحیف ساقهها بفهماند که عشق از مرگ قویتر نیست. / باز راه افتاده صدای خی... ادامه متن
شعری از افسانه نجم آبادی: دستنوشتهها دست به دست میشدند و / زیر تخت سلیمان نهان میشدند. / صدای برش سنگ بود در پسزمینه. / یک نفر نخوانده بود مرا هنوز / که رقصان پلهها را پایین میآمدم و... ادامه متن
دو شعر از طاهره محمودی: شاباش شاباش / به شعری که رسیده / در عصر جمعهای / نجاتم بده ای شعر / زمان زمان چکاندن ماشه است / در شقیقه / که سرب گرمتر میکند مرا / از شمشیر سرد تو / که در غلاف... ادامه متن
دو شعر از فرناز جعفرزادگان: دستی به امر ایستاده / دستی به اشاره / دست فروشها / دست در دست هم دارند / گناه از دستها بود / که راوی بودند / اما حرف نمیزدند / در خالیِ دستها... ادامه متن
فرابخوانمت از پنجره داخل شوی / در مقاومت درها / و انقباض ماهیچههای مرگ. / چشمی که میدوزم به ماه بیگانه است / و محبوبم بیگانگی مضاعفی، کنار دست و دل سردی کلمهها ... ادامه متن
شعری از نرگس باقری: ... ای که خودت را روی ضلع جدولیام میکشی / مرا از آزادی برگردان! / که بوقهای زیادی در بغل دارم / من خط سفید ممتدی دارم اما / چراغهای رنگیام مدام / روی قرمز / بند / می... ادامه متن
شعری از آتفه چهارمحالیان: میانِ پلاستیکِ مرگ / تو را از ساعتِ عصرهایت شناختم / اعلامت میکردند در فرکانسهای خبر / و صورتت را خاک میپوشاند با هر خط تسلیت / باید چه میکردم؟ ادامه متن
شعری از آنا رضایی: حقیقت دارد / شب آخرین زبان من است / و خواب، آخرین خانهام / چرا به بالشهای خیس ایمان نمیآورید؟... ادامه متن
شعرهایی از نیر فرزین: با اسبی خسته / از حرمسرای شاه گریختهام / به بندی رسیدهام / که تو آن جا شکنجه میشدی / به بندی که دستهایت رابا آن بسته بودند / دنبال تو میگردم... ادامه متن
شعری از لیلا درخش: دلیل بیاور / تا زیر شبستان مسجد نصیر/ در ازدحام رنگهای پیراهنم / آرام بگیرم / دلیل بیاور... ادامه متن
 
                                                                                                
                 
                 
                 
                 
                 
                 
                 
                 
                 
                
آخرین دیدگاه ها