دو شعر از فرهاد زارعکوهی: و کتاب حوادث/ همیشه از نیمهی آن گشوده میشود / «شیمبورسکا» / پروانهای که بالهایش تقارن ندارد / با هر ادامه از انحنای عمرش / میگیرد / گاهی زبانهها هم سگ دارند!... ادامه متن
دو شعر کوتاه از زهرا آزادی کیا: آنگاه دیوارۀ رحم فرو ریخت / و غروب بر پوشک غلتید. / این اولین رویارویی انسان با فرازمینیها بود. ادامه متن
شعری از آرمان میرزانژاد: به نام پوچی محض / من مؤمنم به پرخاش / وقتی تمام قبیلهٔ من را خون و تازیانه گرفته است / من مؤمنم به جراحت / در اعلانیههای دروغین روزنامههای زرد... ادامه متن
شعری از سعید شعبانی: با گیلگمش بگو / تا یک عقاب بیاید / بیاید از گوشتهای تنم / تنم که استخوان شده است / یا از اسید شدنم / که صدا میآید / از استخواندانی که اجدادی است... ادامه متن
شعری از آنژیلا عطایی: ساعت هفت و چندعقربه بزرگ / در قرنیه / چیزی برای دیدن نیست. / خون از جنون الفبا به چشم / برنمیگردد... ادامه متن
شعری از محمد اصفهانی: خستهام / از هر قداست خونینی، / از هر کابوس بیخوابی، / از هر قایق به حکمت سوراخی، / حالِ مرثیهخوانی را دارم که... ادامه متن
شعری از حسن نیکوفریدهجای بستۀ من / مانده با طلسم و معجزه / کنار هزار حلقۀ طناب که با ندامت گره خوردهاند / و صاحبانش بیدار نمیشوند... ادامه متن
شعری از جواد خوانساری: تکههایی از خیابان / به پولکهایش چسبیده است / کمی از کبودی زیر چشمِ دخترک فال فروش / کمی از خاکستر... ادامه متن
شعری از مرضیه رحیمی: بین ما چمدانی بود / به هیچ کدام تن نمیداد / نه به اتوبوسی که مرا میبرد / نه به بوسههایی که علوم تجربی بودند... ادامه متن
دو شعر از آنا رضایی: چهار گره برای یک روایت کافی ست / به دنیا میآید / زنی روی پل پرنده میشود / ازدواج میکند / نیمی از چاقودر پولک و آبشش فرو میرود... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها