علیرضا پورمسلمی: سکوت / ساکن بود / و شب / پا به ماه / قورباغه در نهایت خود / و سنگ / ــ حالا که فکر میکنم ــ / سنگ، سکنی به صعب بود / حرکت، باد میشد / باد زمان / و میوزید / تا دوردست تار... ادامه متن
"از خنده مردن" را باید از چپ به راست خواند، اگر بخواهیم شعر پورمسلمی را، دستکم در دو برهۀ زمانیاش، بهترتیب تاریخی بخوانیم. شاعر این موضوع را در یادداشت آغاز کتاب هم تأکید کرده، ادامه متن
نزدیک به ۲۱ سال از چاپ کتاب "خطاب به پروانهها" اثر رضا براهنی میگذرد. در آن کتاب علاوه بر شعر، مقالهای هم با عنوان «چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» درج شده بود ... ادامه متن
ضمناً من آدم عاشقي هم هستم / معشوقهام را به برف تشبيه کردهام / و چون قدِ بلندي دارد او را دوست دارم / از شما چه پنهان كمي لجباز است / اما درست میشود / مگر تا آخر دنيا ساعت میخواهد چهار ص... ادامه متن
بچهها از مقبره بيرون آمدند / يكي جستي زد و آلالهاي چيد / يكي از نالهاي مستانه ترسيد / آخري هم / به مرد ريشويي كه آنطرفها قدم ميزد و / آه ميكشيد / خنديد. ادامه متن
آخرین دیدگاه ها