گارسون که داشت بشقاب و کارد و چنگال را جمع میکرد، به مشتری گفت: «امر دیگری باشد.» مشتری گفت: «یک گیلاس کنیاک، یک ویلا تو کوههای زوریخ، یک ماشین کورسی و یک زن که بشود باهاش دل به دریا زد. گ... ادامه متن
2014 Powered By Wordpress, Goodnews Theme By Momizat Team
آخرین دیدگاه ها