مجموعهداستان داستانهای اوهایو نوشتۀ دونالد ری پولاک اولین کتابی است که از این نابغۀ داستانگو برای مخاطب فارسی زبان در ایران به چاپ رسیده است. ادامه متن
همینطور که داری صبحانهات را که نان و شیرۀ گوشت است، میخوری، تفنگ شکاری و اسلحهات یک گوشه زیر کتت جا خوش کردهاند، همۀ فکرت این است که بزنی به جنگل و آن ماده آهو را که یک هفته است ادامه متن
نان بیاتها هم تمام شده بود و یک نفر شبانه مایونز را هم تمام کرده بود و حالا شیشهاش بوی تخم مرغ گندیده میداد و او با چشمهایی اشکی ایستاد جلوی پنجرهٔ آشپزخانه و چشم دوخت به اولین برف آن سا... ادامه متن
مردی با کت و شلواری به رنگ سیاه شب، پیراهنی رسمی و یک کراوات باریک سیاه، یکی زد توی سرم و یک دلار از کیفم برداشت. گرامافونی که صدای دیناه واشنگتن را پخش میکرد، سوراخی نداشت که پول بریزی. ما... ادامه متن
همۀ آن چیزی که من میتوانستم تصور کنم این بود که من خودکار را به مداد ترجیح میدهم. من هیچ وقت با مداد نمینوشتم چون صدای خش خش مداد روی کاغذ اذیتم میکرد. تصور کردم که او مداد را در دهانۀ ر... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها