زمان ماجرای داستان، در اسفندماه، یعنی نزدیک عید است. پایان سالی که رفته و روزهای گشوده به آغاز سال نو. چیزی دارد پایان میپذیرد و بهناچار چیزی در شرف آغاز است. ادامه متن
زن تلفن همراهش را انداخت توی جیب پالتوی بلندش. گفت: «شمارهام رو میبینه، جواب نمیده.» و دوباره دستش را گذاشت روی زنگ در... ادامه متن
کارگاه داستان سایت «ادبیات اقلیت» جایی برای انتشار آن دست از آثاری است که نویسندگان آنها تمایل دارند دربارۀ کار آنها گفتوگو شود. ادامه متن
2014 Powered By Wordpress, Goodnews Theme By Momizat Team
آخرین دیدگاه ها