پیرمردی با عینکی دورهفلزی و لباس خاکآلود کنار جاده نشسته بود. روی رودخانه پلی چوبی کشیده بودند و گاریها، کامیونها، مردها، زنها و بچهها از روی آن میگذشتند. گاریها که با قاطر کشیده می... ادامه متن
ارزش داستان کوتاه «عزیزم» در این است که تأثیری که داستان قصد القای آن را دارد، بهعمد در داستان گنجانده نشده است؛ چخوف بر سر آن بوده تا اولنکا، زن نخست داستان را بر زمین افکند اما با اشارۀ ش... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها