در ساحل جهان / قدم که میزنی آرام، که میدوی آرام، / آن سر اقیانوس / لابلای ماسه و نهنگ میجنبد / و من به پیش میآیم / از پنجره به خوابم / تا ماهی کوچک، به تکاپو افتد... ادامه متن
دو پاره شعر از شیرکو بیکس / ترجمۀ سید هژیر ابراهیمی: آرزوهایم، تا سرو / -دیاکو- / قد بلندند، قد میکشند، میوههاشان هیچ است، / دستِکم هر سال / هرس میخواهند... ادامه متن
سه شعر از شیرکو بیکس با ترجمۀ سید هژیر ابراهیمی: به روی هیچکس نمیخندد / تهران / که یاور مرگ است، تهران / پیراهن عزا به تن شعر پوشاند؛ / و موسیقی را ول کرد / چون بیوهای تنها، /تهران. ادامه متن
آخرین دیدگاه ها