شعری از احمد بیرانوند: مدام تو را / تو را مدام / ای همیشهای که مدام / در من / خواستنت را مداوم داشتهای! / بلد نیست خون شبیه تو / که در کجای من / چنین مدام / چنان بیاید / که گویی همیشه در ر... ادامه متن
دو شعر از شهرام گراوندی: تو رنگ باران و شبپرهها و کاسۀ عتیقِ فلز / دریایی تو! / نباتی در شاهراهِ درخت / آوندهای شهد و عسلی / در یاختههای ذهنم! / تو قصیل پر شبنم صبح ِ روستایی / نجوای دلنش... ادامه متن
دو شعر از محسن نظارت: آزاد بود / با فاصله از تکیهگاه درد / زخمی عمود / از تیر یک سررهای انتزاع سرد / معکوس سهم طرگیاش را / طلب میکرد... ادامه متن
دو شعر از مهدی قاسمی شاندیز: وول میخورم / لابهلای سبزیجات / که روزنامه سفارش کرده بود / مثل سربازی / که سرش درد میکند برای / خرد میشوم در بازی / در جنگ... ادامه متن
شعری از سعید شعبانی: با گیلگمش بگو / تا یک عقاب بیاید / بیاید از گوشتهای تنم / تنم که استخوان شده است / یا از اسید شدنم / که صدا میآید / از استخواندانی که اجدادی است... ادامه متن
شعری از نرگس باقری: ... ای که خودت را روی ضلع جدولیام میکشی / مرا از آزادی برگردان! / که بوقهای زیادی در بغل دارم / من خط سفید ممتدی دارم اما / چراغهای رنگیام مدام / روی قرمز / بند / می... ادامه متن
روحینا رویش: مردها انبارند / از طالب / از داعش / از ابوجهل و فریب... / زنها آبستن از این جنگ میشوند / ــ سکوت تنها مسیریست / که برنمیگردند... ادامه متن
یک روز میبینی اسبی روی درخت لم داده / یک روز مرغی میبینی / در مطبخ توی قابلمه کز کرده / آن روز برای زمین روز بزرگی است... ادامه متن
سه شعر از مصطفا صمدی: برای ده سالگیم / بیست سالگی / حتی سی / که پا نگذاشته هنوز / متأسفم / متأسفم پاهایم نمیرسید / که توپ را از زمین خودی دور کنم / میتوانستم فقط دریبل بخورم / از پوچکها... ادامه متن
شعری از شهباز پویا: بعد نشستهام مینویسم / لبهای یک کولبر نوجوان مثل گیاهی مفراح / با یک اسمِ زیبا زیرِ یخها / مینویسم / در این دنیا زبان آنقدر بیحساب شده / که مرگ را به جای رنگ رویِ ل... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها