زندگی و مرگ غریب یک شاعر؛ غلامحسین نصیری پور
ادبیات اقلیت ـ غلامحسین نصیری پور شاعری پر کار اما کمتر شناخته شده بود که در تیرماه ۱۳۹۴ به علت سکتۀ قلبی در گذشت.
بنا به گزارشی که روزنامۀ قانون از مرگ او نوشت، »بعد از چند روز بی خبری، جنازۀ شاعر در منزلش پیدا می شود.»
علی باباچاهی، شاعر معاصر در یادداشتی پس از مرگ نصیری پور نوشت:
اوج دیدار های من و غلامحسین نصیری پور در سال های ۶۰ و ۷۰ بود. در مسیر «آدینه» و «دنیای سخن»! آن زنده یاد در دنیای سخن شعر چاپ میکرد و من مسول صفحات شعر آدینه بودم. و بدین گونه بود که یار یکدیگر شدیم و به نوعی همکار! از نصیری پور که شاعری پر تلاش و بکر اندیش بود شعر میگرفتم برای چاپ در آدینه!
بعدتر وارد «حلقه»ی سه شنبهها شدم که نصیری پور یکی از پایه های اصلیاش بود. محمدمختاری، جواد مجابی، فرامرز سلیمانی، کاظم السادات اشکوری، اسماعیل رها- باحضور محمد محمد علی نویسنده – این حلقهی ادبی را تشکیل میدادند. من از این حلقه شعر و نقد شعر بسیار آموختم. این جلسه ده سال دوام آورد. و نصیری پور پر شور تر از ان بود که حتا یک جلسه غایب باشد. من اما بی قرار تر و سر به هواتر از آن بودم که یک سال تمام تاب حلقه و کانون و محفل و مجلسی بیاورم – نیاوردم و افسوسها!
نصیری پور سخنوری تمام عیار بود و شاعری تمام وقت! از آن شاعر کتاب های شعر بسیاری منتشر شده است. جالب این که ناشر این دوست شاعرم خود ایشان بودند! انتشاراتی زنده یاد «شاعر معاصر» نام داشت.
نام کتاب های شعر نصیری پور: سطح بنفش (شعر های کوتاه)، ریل (یک شعر بلند)، رودی به نام اسم (یک شعر بلند)، برگ را ببار (شعرهای کوتاه) باد اسم باران نیست (مجموعه شعر) و …
نصیری پور از آنانی بود که به حسن خلق، صید اهل نظر میکرد. مدتها بود که این شاعر پرشور کمتر جایی آفتابی میشد. هرچه بیشتر میجستمش، کمتر مییافتم او را. و دریغا دیگر نیافتمش هرگز! همین چند روز پیش… و خبر کوتاه و جانکاه بود. و ای دریغا! پیش از آن که فکر کنم اتفاق افتاده بود! به راستی کی آمد کی شد؟ و اما او همچنان در جان من و ما به زندگیاش ادامه میدهد! تردید نکنید!»(۱)
محمد محمدعلی، داستان نویس نیز در یادداشت کوتاهی در صفحۀ فیس بوک خود نوشت: «اولین مجموعه شعرغلامحسین نصیری پور در سال ۱۳۴۷ با نام «موزه های برهوت» منتشر شد. من دوست دیرینه او بودم و داستان نویس. گاه از خود می پرسم او چگونه شاعری بود که پس از قریب به ۵۰ سال شاعری یک نقد روشنگر، فنی، تکنیکی درباره آثار او نیست؟ یا من ندیده ام…»
روزنامۀ قانون، دوشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۴ خبر مرگ شاعر موج نو را این گونه اعلام کرد:
«خبر دردناک بود !
شاعرِ موج نو درگذشت…
غلامحسین نصیری پور
متولد ۱۳۲۵ خرم آباد
بعد از چند روز بی خبری جنازه شاعر
در منزلش پیدا میشود؛ سکته !
تنها یک آگهی شلخته در روزنامه همشهری
خبر مرگش را به دوستان و مردم سرزمینش تقدیم میکند !
اما کدام دوستان و کدام مردم ؟
شاعر در خاموشی مطلق درون تابوتی از تنهایی
به روی دوش چند سایه تشییع شد…
شاعر ،مثلِ شعرهای بلندش با سکوتی کوتاه و مزمن
بی که سر برگرداند در خاک منتشر شد…
شاعر ،پیشتر ،دوستان و مردمانِ سرزمینش را
دریافته بود ، مردمانِ مرگ…
شاعر گفته بود :
« تخمِ بادند این خیلِ خزنده ای که ، زنده ترین کلامشان
مرگ بَر است…»
جُنگ فلک الافلاک در دهه چهل
موزه های برهوت ۱۳۴۹
توطئه آب ۱۳۵۰
در ازدحام شمایلها و پریشانیها ۱۳۵۱
سین صدای زنی ست ـ نشر قطره
باد ، اسم باران نیست ـ انتشارات نگاه
چلچله لال ۱۳۸۰
تشنگی واژه ها ۱۳۸۰
لی خانم ما ۱۳۸۰
کبوتر کال ۱۳۸۰
تورا تاریکتر از بادم ۱۳۸۵
شهری به شعاع باد ـ بلندترین شعر مدرن جهان ۱۳۸۸
و ده ها دفتر دیگر که چاپ شده است…»
فردا همیشه مثل دیروز نیست
چرا که فکر
فکر است و شمشیر
شمشیر
این دو همیشه خادم قدرت بوده اند تا بوده اند
به جنگ زرگری شان نگاه نکن
که قصه ی نه ی قفل است و اصرار مداوم کلید
——
۱. صفحۀ فیس بوک علی باباچاهی، سه شنبه، سی تیر ۱۳۹۴
مطالب مرتبط:
نقدی بر شعر بلند «کبوتر کال» غلامحسین نصیری پور