درباره نویسنده

مطالب مشابه

یک دیدگاه

  1. 2

    خدیجه معصومی

    بهترین قسمت در این داستان انتخابِ اسمش است که تشویق به خواندن دارد و بدترین قسمتش هم خودِداستان است که معلوم نیست چطور سرهم بندی شده!بد نیست جملات و ماجراهای به هم ریخته کمی مرتب می شدند و سپس اسم داستان بر آن ها گذاشته می شد. ولی استفاده از التهابِ همیشگی حضور در جاده چالوس می تواند دستمایه خوبی برای نگارشی دیگر در اختیار نویسنده باشد.

  2. 1

    عباس نکو نام

    ممنون از نویسنده و کارگاه اقلیت
    نویسنده سعی کرده است از میان دیالوگ های مرد راننده روایتی موازی با بخش اصلی! زندگی زن پیدا کند. اما خیلی فشرده و موجز است و تقریباً نه چیزی دستگیر خواننده می شود و نه حس و حالی منتقل می شود. نمی شود همۀ زندگی و گذشتۀ یک انسان را در نیم صفحۀ داستان نوشت. داستان کوتاه باید به یک لحظه، یک آنِ تأثیرگذار، یک واقعۀ مختصر بپردازد. ما نه چیز درستی از آنچه مرد راننده تعریف می کند می فهمیم و نه چیز زیادی از زندگی زن. فقط می فهمیم سال ها پیش جلو چشم پدرش مادرش را برده اند. احتمالا وقتی که مادر راوی راوی را حامله بوده. (مایعات گرم اطراف هم به کمک این احتمال می آید) اما این چه تأثیری در ما دارد؟ حرف اصلی داستان گم شده است.
    به امید خواندن کارهای بهتر

نظرات بسته شده است.

2014 Powered By Wordpress, Goodnews Theme By Momizat Team