درباره نویسنده

مطالب مشابه

یک دیدگاه

  1. 1

    عابد ساوجی

    یک زمانی که جوان تر بودم زیاد کتاب می خواندم . در یک دوره شروع کردم به خواندن آثار نیکوس کازانتزاکیس، تقریبا همه را، زوربای یونانی، برادر کشی، مسیح باز مصلوب، مصایب….
    کار هم میکردم، چرخهای زندگی را هم می چرخاندم.
    زندگی ایده آل نبود اما راضی بودم اما از مطالعه ناراضی بودم! دلم میخواست بقدری کتاب بخوانم که از زیادی دانستن ، سرم مانند آن فیلم شکار انسان که انسانها با افکارشان سر همدیگر را می ترکاندند، سرم بترکد!.
    با خودم عهد بستم ، باز نشسته که شدم فقط میخوانم…
    بلاخره با فراز و نشیب های فراوان باز نشسته شدم، اما چیزی که ندارم مطالعه است و سری خالی، چیزی که فراوان دارم، پا درد، عینک،عصا، حوصله …

نظرات بسته شده است.

2014 Powered By Wordpress, Goodnews Theme By Momizat Team