دو شعر از فرامرز سه دهی: مُردهشور استعاره را ببرد / این جا وطنِ من است / ایران / سرزمینِ دستهای تنگ / سرفههای کشدار / تبهای به نوبت / سرزمینِ بیتخیل / وضعیتهای کاملن موجود / دهانهای م... ادامه متن
"مردان خیابانی" و "در" / دو شعر از هوشنگ ملکی: آن مرد که با چشم بسته در پیادهرو پیانو میزند منم / مردی در زمینۀ سیاه که سایهاش سفید است / و موشهای تهران انگشت پاهایش را جویدهاند / مردی... ادامه متن
شعری از راد قنبری: شکل کدام ابر به اندوه ِآسمان میافزاید؟ / ابری که سپید و ممتد بود / و شبیه ِ ردّ پای بمبافکنها از اقلیم رؤیاها میگذشت. / این را کودکیام گفت / و یا آنکه / پارهپاره و... ادامه متن
شعری از افسانه نجم آبادی: دستنوشتهها دست به دست میشدند و / زیر تخت سلیمان نهان میشدند. / صدای برش سنگ بود در پسزمینه. / یک نفر نخوانده بود مرا هنوز / که رقصان پلهها را پایین میآمدم و... ادامه متن
شعری از لیلا درخش: قدما معتقد بودند: جهان اقیانوسی است و در این اقیانوس مرواریدی است و آن مروارید هرات است / به طناب دار بگویید: / من عاشق زیستنم / میمانم تا ابد و یک روزش شاید شادی طلوع کن... ادامه متن
شعری از احمد بیرانوند: مدام تو را / تو را مدام / ای همیشهای که مدام / در من / خواستنت را مداوم داشتهای! / بلد نیست خون شبیه تو / که در کجای من / چنین مدام / چنان بیاید / که گویی همیشه در ر... ادامه متن
چیزی از من / در تَندۀ پدر جا ماند / و با یک چهارم صورت زاده شدم / چه مالیخولیایی بود / در آن جهانِ یک میلی متری / که رُشد کرد در کیسه / گوشتم قرضی / پوستم قرضی است / از ارواحی / که سوار بر گ... ادامه متن
دو شعر از احسان اورنگی: او / پسر سرشاری بود / سرشار از نمیدانم چه / از خودم عاجزانه درخواست کردم که شاعر نباشم / چون نوشتن سختترین کار است وقتی نمینویسم... ادامه متن
شعری از سمیه جلالی: با احتمال بریدن از بندها آمدم، / آمدم تا به نقطهها خیرگی کنم؛ / احتمال دارد اینبار بریدههایم را به مکاتب بروز دهم... ادامه متن
خوانا نشستهام بر پوستت / وقتی تنهاییات پرواز هواپیمایی بود که شب را پاره میکرد / ای پوست محمود وقتی دختری نوبالغ زن میشد / انگشتهای شمردهام را مشت زدم به دیوار خانهای کلنگی، لعنتیها... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها