سه شعر از نیره فرزین: کودکان / مردن را بلد نیستند / تنها گیج میشوند / دنبال توپ بدوند یا سرشان! / حتی نمیدانند چند تا از انگشتانشان کم شده است / خیال میکنند اتاقی به نام گمشدهها وجود دا... ادامه متن
سه شعر از میثم امیری / روح بالاتر از جسمم رهگذری بود / و من مکاشفه کردهام لای کلمات / تا حیوانِ شعرم بزند بیرون / شعر که شروع میشود اینبار / روحِ شعرم میزند بیرون / رستگارم ولی تا حدودی... ادامه متن
شعری از نگین فرهود: ستایش از آن کیست / کیست که سمت و سرعت بادها را / به تملک خود درآورد / و خاک را که خواستیاش / مادر بشمارد نشد / در حضورش که واجب / بسراید: / ای که در زهدانت / افشر... ادامه متن
دو شعر از فرامرز سه دهی: مُردهشور استعاره را ببرد / این جا وطنِ من است / ایران / سرزمینِ دستهای تنگ / سرفههای کشدار / تبهای به نوبت / سرزمینِ بیتخیل / وضعیتهای کاملن موجود / دهانهای م... ادامه متن
شعری از افسانه نجم آبادی: دستنوشتهها دست به دست میشدند و / زیر تخت سلیمان نهان میشدند. / صدای برش سنگ بود در پسزمینه. / یک نفر نخوانده بود مرا هنوز / که رقصان پلهها را پایین میآمدم و... ادامه متن
شعری از فرزاد آبادی: اما حالا / اما اینجا / اما اینجور / نالهها در مرکبها میدوند / پرونده با اینکه بسته است / در کشو رفته است / صدای التماس قطع نمیشود / پس از پایان وقت اداری / در پوش... ادامه متن
دو شعر از شهرام گراوندی: تو رنگ باران و شبپرهها و کاسۀ عتیقِ فلز / دریایی تو! / نباتی در شاهراهِ درخت / آوندهای شهد و عسلی / در یاختههای ذهنم! / تو قصیل پر شبنم صبح ِ روستایی / نجوای دلنش... ادامه متن
دو شعر از مهدی قاسمی شاندیز: وول میخورم / لابهلای سبزیجات / که روزنامه سفارش کرده بود / مثل سربازی / که سرش درد میکند برای / خرد میشوم در بازی / در جنگ... ادامه متن
دو شعر کوتاه از زهرا آزادی کیا: آنگاه دیوارۀ رحم فرو ریخت / و غروب بر پوشک غلتید. / این اولین رویارویی انسان با فرازمینیها بود. ادامه متن
چند کار از نانام: ترک کردم خودم را. چمدان به دست کنار جاده ایستاده بودم که ماشینی. رفتیم تا رسیدیم. ایستاده بودم کناری و تماشا میکردم خودم را. کتابی میخاندم به اسم دام... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها