میتوانست گلولۀ رهاشده را با دهان بگیرد / و با او یک فرصت بسازد / بیا وُ معشوقۀ من شو ای نازنین گلوله / مردنِ دهانِ او چه طعمی دارد... ادامه متن
قالات مرتضا کربلاییلو شب است و استانبول هنوز فقط اسم ایستگاههای متروست که به گوش مصطفا میرسد. کویها و تپههای تکراری. رنگ صندلیها لاجوردی است اما مصطفا رنگشان را صورتی درمییابد. انگار... ادامه متن
"نوآدم" بی صورت چون قاصدک مدام کوچ میکند / در "خیزران خاموش" وحید ذاکری / یکی از کتابهای ژرف در چهل سال اخیر داستاننویسی ایران که زندگی بشر امروز را ترسیم میکند. ادامه متن
رمان "به کدامین گناه مرد؟" بدین وسیله به دعوتی برای بازگشت به فلسفه، نیکی و زیبایی برای مقاومت در برابر پلیدی و پایمال کردن انسانیت آدمها تبدیل میشود. ادامه متن
مرگ در هر عرض جغرافیایی و طول تاریخی مفهومی است که باشندگان زمین در مواجهه با آن برخورد خاص خود را انجام دادهاند. چند دهه نابسامانی، حضور طالبان و حتا اکنون، در زیستبوم خاص و منحصر به فرد... ادامه متن
چیست در یک نام؟ که گل سرخ، به هر نام دیگری میبود، به همین دلپسندی میبود؛ پس یانسا، چه یانسا خوانده میشد چه نمیشد، همین کمالی را میداشت که بیچنین عنوانی، دارای آن است. ادامه متن
ادبیات اقلیت ـ به گزارش دبیرخانۀ هشتمین دورۀ جایزۀ ادبی هفت اقلیم؛ نامزدهای هشتیمن دورۀ این جایزه در دو بخش مجموعه داستان و رمان، از بین ۱۷۵ رمان و ۹۵ مجموعه داستان رسیده به دبیرخانه این جای... ادامه متن
گفتوگوی اختصاصی ادبیات اقلیت با خوشبین هروی مؤلف کتاب "از حاشیه به متن" (درنگی بر کوتاهسرایی معاصر افغانستان) نشر خانه شعر جوان، هرات، 1396. ادامه متن
رمان مطرود (النبیذة) تاریخ معاصر عراق را میکاود، و دورۀ متمایزی را که روزنامهنگاری به نام تاج الملوک عبدالمجید در دوران سلطنت زیسته است، بازمیخواند. ادامه متن
چیز دیگری که مروجان ازدواج فراموش میکنند به تو بگویند، دهانهایی است که داستانهای وقت خواب میگویند، مثل یک آدامس جویده شده چسبناکاند و بوی سطل آشغال بازار «اگبت» را میدهند... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها