زن تلفن همراهش را انداخت توی جیب پالتوی بلندش. گفت: «شمارهام رو میبینه، جواب نمیده.» و دوباره دستش را گذاشت روی زنگ در... ادامه متن
دو شعر از شوکا حسینی: با تو در آمیزم / از زیر گردهات تهمینه بزنم بیرون / نه در این دشت محزون / درست وسط کوهستان پیکرت... ادامه متن
ادبیات اقلیت ـ افزایش قیمت دلار و نابسامانی اقتصادی چه تأثیری در بازار کتاب ایران داشته و خواهد داشت؟ در گزارشی از ایلنا، سخنان مدیران چند انتشارات در این باره منتشر شده است که خلاصۀ آن به ا... ادامه متن
دو شعر از هژیر ابراهیمی: که میروی، / بههمریخته لای زلف و روسری / من چه میداند که تنهایی. / در تضاد رنگ، همین که میخندی... ادامه متن
جایزه ادبی واو پس از مطالعه، بررسی و داوری ۸۰ رمان چاپشده در سال ۱۳۹۵، شش اثر را به عنوان نامزد دریافت عنوان بهترین رمان متفاوت سال معرفی کرد. ادامه متن
سفرنامۀ مظفرالدینشاه نهتنها بستری برای مطالعات تاریخی ــ سیاسی ایران و کشورهایی است که به آنها سفر کرده، بلکه وجوه مختلف شخصیتی او را نیز... ادامه متن
علی میانهاندام و کمی بلندقد است. 27 سال دارد. چشمهای درشت و موهای خرمایی و تهریش دارد. مذهب را کنار گذاشته است. پیراهن آبی، کاپشن مشکی و شلوار نخودیرنگ پوشیده است. ادامه متن
لیکوهای رودباری را میتوان به عنوان کوتاهترین سرودههای اقوام ایرانی، رد کنار سهخشتیهای خراسان، لندیهای پشتو، لیکوهای بلوچی، سیاوچمانههای کردی، آساناکهای ترکی قشقایی و... به عنوان بازم... ادامه متن
"خوف" نام رُمانی است از شیوا ارسطویی که صرف نامِ آن به خودیِ خود، خوف به جان میاندازد، خوفی که در بسیاری از ما اندرونی شده است... ادامه متن
مسعود احمدی: روسری / ابری تیره شد بارانی نمنم آغاز / وقتی که زن / حباب تنها چراغ آویخته از سقف را با آن پوشاند / بذری را هم / که در زیر زبان پنهان کرده بود در مُشت مرد کاشت... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها