درباره نویسنده

مطالب مشابه

یک دیدگاه

  1. 3

    سمیه

    وقتی شما در ذهنتان یک تقسیم بندی بین واقعیت و تعریف از واقعیت دارید. باید هم این گونه نتیجه بگیرید. اما تنها مخاطب با تعریف های متفاوت از واقعیت روبرو است. این هم در نظر بگیرید که مخاطب اینقدرها هم ابله نیست که در داستان به دنبال واقعیت باشد

  2. 2

    اسحاقی

    احتمالا قسمت جذاب هم برای افلاطون آن جایی بوده که داستان را تمام میکرده و قاه قاه میخندیده و چه بسا به خودش درود میفرستاده که چه طرحی درانداختم :I

  3. 1

    اسحاقی

    طور دیگر-شاید ملاصدرا از ان افرادی باشد که به برکت آشنایی اش با وجود اطواری بودن را ستوده باشد -“وهذه طور من اطواره”-پیتر کینگزلی در آن کتاب زاوایای تاریک حکمت از جمله کسانی است که افلاطون را طور دیگری معرفی میکند و در توصیفش میگوید:”او از شوخی کردن لذت می برده و شوخی یکی از موثرترین سلاح های او برای تایید حرفهای خودش بوده و عاشق این بوده که شجره ای را که حیرت انگیز برجسته یا سبکسر بوده ارائه دهد او نمیگوید که قضیه از چه قرار است زیرک تر و دقیق تر از آن است که چنین کنداو به دقت x را مرجع قرار میدهد حتا به او نامی هم نمیدهد بلکه با صفتی اشاره ای میکند؛از همه شگفت انگیزتر اینکه او وقتی نباید موضوع را جدی بگیرد آن را جدی می گرفت و وقتی که باید جدی بگیرد نمی گرفت و این چقدر عادی به نظر می رسید؛هیچ باکی از اختراع استادانه ترین افسانه ها نداشتو نه بیمی از دوباره خلق کردن تا تصویر تاثیرگذاری ارائه دهد که در آن هیچ چیز به صراحت عنوان نشده،کلمات پر از ستایش و تحسین اند ولی مثل اکثر اوقات با یک تیغ دو لبه مواجه ای او عامدا دور موضوع می چرخد و آن را بی آنکه واقعا گفته باشد بیان میکند،آن را سرسری جلوه میدهد تا جایی که گویی قصد شوخی دارد در عین حال ما باید هوشیار باشیم زیرا شوخی های او بندرت شوخی اند؛آنچه برای او جدی است یک بازی به نظر میرسد و اکثر اوقات وقتی موضوعی را با طنز معرفی میکند مخاطره آمیز است این یکی از جذابیت های کار اوست،در دنیای باستان و رنسانس این برخورد بسیار مورد ستایش بوده است؛او دوست داشته خوانندگانش را از طریق بحث درباره ی جدی ترین موضوعات با روشی سبکسرانه جذب کند”

نظرات بسته شده است.

2014 Powered By Wordpress, Goodnews Theme By Momizat Team