دو شعر از نسترن بشردوست Reviewed by Momizat on . ادبیات اقلیت ـ دو شعر از نسترن بشردوست: . 1 من انسان خوبی هستم هر روز به موقع بیدار می‌شوم . یاد گرفته‌ام برای شُستن لباس‌های رنگی را از لباس‌های سفید جدا کنم   ادبیات اقلیت ـ دو شعر از نسترن بشردوست: . 1 من انسان خوبی هستم هر روز به موقع بیدار می‌شوم . یاد گرفته‌ام برای شُستن لباس‌های رنگی را از لباس‌های سفید جدا کنم   Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » شعر » دو شعر از نسترن بشردوست

دو شعر از نسترن بشردوست

دو شعر از نسترن بشردوست

ادبیات اقلیت ـ دو شعر از نسترن بشردوست:

.

۱

من انسان خوبی هستم

هر روز به موقع بیدار می‌شوم

.

یاد گرفته‌ام برای شُستن

لباس‌های رنگی را از لباس‌های سفید

جدا کنم

 ــ  من جدا کردن را یاد گرفته‌ام ــ

.

یاد گرفته‌ام خط اتوی مقنعه

با خط اتوی شلوار فرق دارد

ــ  من فرق داشتن را یاد گرفته‌ام ــ

.

یک سیب پوسیده

همۀ سیب‌ها را می‌پوساند

ــ  من پوسیدن را یاد گرفته‌ام ــ

.

یاد گرفته‌ام پیش از باز کردن در

از چشمی‌اش نگاه کنم

مبادا تو باشی

ــ من ترس را یاد گرفته‌ام ــ

.

یاد گرفته‌ام

یاد گرفته‌ام…

پس من انسان خوبی هستم

اما

من… من… چطور بگویم… من

یک… نفر… را… کشته‌ام

نه کسی می‌داند

نه کسی می‌شناسدش…

***

۲

اولین برگ

باورش را به سبز از دست داد

چیزی از درخت کم نمی‌شد اگر

تنها یک برگِ بی‌باور داشت

حادثۀ پاییز از جایی شروع شد

که برگ‌های دیگر نیز مردد شدند

و باد همین را می‌خواست.

.

ادبیات اقلیت / ۲ مهر ۱۳۹۷

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا