شما اینجا هستید:خانه » شعر » شعر فارسی

سه شعر از مرضیه برمال

ادبیات اقلیت ـ سه شعر از مرضیه برمال: 1  پرتم مثل پوکه‌ای جامانده از جنگ خاموشم مثل کتری که این دم، دل جوشیدن ندارد مثل پنجره که در لاک توست درست به رنگ قرمز جیغ که می‌کشد توی کوچه با سفر از چمدان و گیتار برگرد راه دریا بگیر با دو فنجان قهوه که من تنها تنگ غروب میل آغوش همین جزیره را دارم همین جزیرۀ مجنون... *** 2 در خواب آشفتۀ جهان کبوتری سر بر شانه‌ام گذاشته و من بالشتی نرم برای صلحی جهانی‌ام وقتی سرکنگی‌ ...

ادامه محتوا

سه یشت از اوستا / بازسرایی مهرداد فلاح (از روی گزارش زنده‌یاد ابراهیم پورداوود)

سه یشت از اوستا: بازسرایی مهرداد فلاح (از روی گزارش زنده‌یاد ابراهیم پورداوود): اهورامزدای رایومند و فرهمند را می‌ستاییم / امشاسپندان را / سازش پیروزمند را / که نگاهدار تمامی آفریدگان است از بالا / دانش درونی مزداآفریده را می‌ستاییم / دانش دستامدنی مزداآفریده را / اردیبهشت زیباتر را می‌ستاییم... ...

ادامه محتوا

شعری از لیلا درخش

شعری از لیلا درخش: بی نماز به خاک بسپاریدم / باید بریزم به خاک سرازیر / لب به لب / لبریز از زیستن / من آن نطفۀ سرخ شرابم / بنوشم خاک! ...

ادامه محتوا

چهار شعر از صدف حیدریان

چهار شعر از صدف حیدریان: بگو چگونه می‌شود / آدمی را با چند گلوله به رقص درآورد؟ / آن زمان که تنت می‌خواهد / نان را به خانه بازگرداند / و از کوه / که اندوهش را دور سرمان پیچیده / بپرس / اگر می‌توانست / نام این سرزمین را چه می‌گذاشت؟ ...

ادامه محتوا

عملیات ویژه / شعری از بهمن زبردست

عملیات ویژه / شعری از بهمن زبردست: بنگر چگونه گرجی مکّار / می‌جنبد در گورش در میدان سرخ / دست بر هم می‌ساید شیطان پیر / پیداست بوی خون شنیده / یکسر باد مرگ می‌وزد / در استپهای برف‌پوش / سپاه وهمناک جالوت / به سوی ناکجا روان است... ...

ادامه محتوا

سه شعر از نیر فرزین

سه شعر از نیره فرزین: کودکان / مردن را بلد نیستند / تنها گیج می‌شوند / دنبال توپ بدوند یا سرشان! / حتی نمی‌دانند چند تا از انگشتان‌شان کم شده است / خیال می‌کنند اتاقی به نام گمشده‌ها وجود دارد / که با بردن یک پا پای دیگر را پس بگیرند... ...

ادامه محتوا

سه شعر از فاطمه تجریشی

سه شعر از فاطمه تجریشی: باز صدای تو راه افتاده است در این خانه / و سرک می‌کشد به خیال گلدان‌ها / می‌خواهد به امیدواری نحیف ساقه‌ها بفهماند که عشق از مرگ قوی‌تر نیست. / باز راه افتاده صدای خیس تو / تا بطالت بی‌وزن عصرها / تا تحمل‌ناپذیری بودن / تا آن‌جا که پنجره سیاهی شب را / در رگ‌های خونی چشمم... ...

ادامه محتوا

سه شعر از میثم امیری

سه شعر از میثم امیری / روح بالاتر از جسمم رهگذری بود / و من مکاشفه کرده‌ام لای کلمات / تا حیوانِ شعرم بزند بیرون / شعر که شروع می‌شود این‌بار / روحِ شعرم می‌زند بیرون / رستگارم ولی تا حدودی بدبین... ...

ادامه محتوا

شعری از نگین فرهود / شعری برای زادگاه / برای مرده‌زادِ خوزستان

شعری از نگین فرهود: ستایش از آن کیست / کیست که سمت و سرعت بادها را / به تملک خود درآورد / و خاک را که خواستی‌اش / مادر بشمارد        نشد / در حضورش که واجب / بسراید: / ای که در زهدانت / افشردۀ هزار نام است و / وجه زنانه‌ات از ما / شهد مرگانه می‌طلبد / ما شامل طوفان شدیم و گِل غلتانی از شن / که از شش‌های تو بیرون می‌پراند... ...

ادامه محتوا

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا