دو شعر از چنگیز بکتاش / برگردان: ابوالفضل پاشا

ادبیات اقلیت ـ دو شعر از جِنگیز بکتاش Cengiz Bektaş – که در ایران به چنگیز بکتاش معروف است – با برگردان و بازسراییِ ابوالفضل پاشا:
یک بارِ دیگر
دستِ یک مرد
مشغولِ کشیدنِ چهرهٔ یک زن است
و مرد دستِ خود را به سوی عشقها دراز میکند
دستِ یک مرد
شکل میدهد به چهرهٔ یک زن
و مرد ترانهٔ خود را میخوانَد
زن قد میکشد
رشد میکند
قد میکشد
در کوچهها
در میدانها
در اتاقها و در اتاقها
مرد یک بارِ دیگر آنچه را که دوست میدارد میآفریند
و زن هماکنون
یک بارِ دیگر
مردِ خود را بهدنیا میآوَرَد
***
آن برگ
هنگامِ افتادنِ آن برگ
من آنجا بودم
و شاهد بودنِ من
چیزی را عوض نکرد
بر سرِ شاخه تنها بود
اندکْ نسیمی هم نمیوزید
جدا شد
یکیدو تکانی خورد
برعکس شد
و بر زمین نشست
سبزینگیاش هنوز به پایان نرسیده بود
رگبرگهای آن نخشکیده بود
آن برگ افتاد
کسی آنجا نبود
و شاهد بودن ِمن
چیزی را عوض نکرد.
ادبیات اقلیت / ۳۰ مرداد ۱۳۹۶
