شعری از سمیه جلالی
ادبیات اقلیت ـ شعری از سمیه جلالی:
.
دارالمجانین است این که میبینیش
حدود لاطائلات دسته جمعی میمونها
تکثیر صدا در وهم منتشرشدۀ کاسۀ سر
چرخیدن اشکال متقارن
گیج در کلماتی که مدخلش پیدا نیست
با مخرجی چندگانه
چندگانهای ملزم به فرو شدن
تکرار کن از من به قرینه رسیدهای
با دوضلع مشکوک به شکستن
مشکوک است اینکه ببینی و دم فرو بندی
تکرار کن از من به شکستن رسیدهای
چون شیئی فرو در آب
از آب به درآ
من به آبها در حالتِ قرینه سلام نمیدهم
میمون جانی که در آن سمت دیگرم به تماشا دل دادهای
شبیه حرفهای دیروزمی
بی هیچ مراودهای که رموز اکتسابیام را فاش کند
اکتشاف دیگرمی
با من از تناسخ به رفتارَم آشناتر
اَشکال قبل از آمدنَم فرایند نسبتیست که با تو دارم
_داشتهام
داری به من از خودت رجوع میکنی با شکلی که بعید نیست
و این تسلسل برهانیست بر تخطئۀ جهات منکسرم
استمرار دیگرمی
و آن جرم نابخشودنی، پدرم بود
ایندکه از چندگانههای التذاذ،
ذرات رقیق مرا به دفعات بریزد
زل بزنم به جدارۀ خیسی که جهانم را در برگرفته
و به شکل ناخوشایندی پرت شوم
تا کشف دیگری باشم برای تو، میمون جان!
استنباط دیگرمی
خونریزی است با دلایل مبسوط
خونبازی است با ادلۀ مبرهن
و خون که دچار من است
و من که دچار دیروزم
باید نوشت و چارزانو به اشاره نشست
با انگشتی که جهتدار نیست
فعل لازم در مشارکت چندگانههای مفرطش که حاصل شود
و این افراط برای تکثیر میمونها آیا لازم بود؟
پرسیدهام بارها و بارها گفتهای: لازم بود!
سمیه جلالی
۲۷ مرداد ۹۹
ادبیات اقلیت / ۱۷ شهریور ۱۳۹۹