طبیعت بی‌جان / داستانی از محمدمهدی ابراهیمی فخاری Reviewed by Momizat on . ادبیات اقلیت ـ داستانی از محمدمهدی ابراهیمی فخاری: طبیعت بی‌جان علی میانه‌اندام و کمی بلندقد است. 27 سال دارد. چشم‌های درشت و موهای خرمایی و ته‌ریش دارد. مذهب ر ادبیات اقلیت ـ داستانی از محمدمهدی ابراهیمی فخاری: طبیعت بی‌جان علی میانه‌اندام و کمی بلندقد است. 27 سال دارد. چشم‌های درشت و موهای خرمایی و ته‌ریش دارد. مذهب ر Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » داستان کوتاه » طبیعت بی‌جان / داستانی از محمدمهدی ابراهیمی فخاری

طبیعت بی‌جان / داستانی از محمدمهدی ابراهیمی فخاری

طبیعت بی‌جان / داستانی از محمدمهدی ابراهیمی فخاری

ادبیات اقلیت ـ داستانی از محمدمهدی ابراهیمی فخاری:

طبیعت بی‌جان

علی میانه‌اندام و کمی بلندقد است. ۲۷ سال دارد. چشم‌های درشت و موهای خرمایی و ته‌ریش دارد. مذهب را کنار گذاشته است. پیراهن آبی، کاپشن مشکی و شلوار نخودی‌رنگ پوشیده است. به اخلاق پایبندی دارد. موهایش را رو به بالا شانه کرده و عینک هم ندارد و به این فکر می‌کند که باید به اعتقادات دیگران هم احترام گذاشت. کتانی پایش کرده است.

پاییز است و هوا سوز و خشکی دارد. برگ‌های درختان کف زمین ریخته‌اند و درختان لخت‌اند و تورم برای دومین ماه متوالی تک‌رقمی شده است. روی دیوار نوشته است: دیوار مهربانی، لازم داری بردار، لازم نداری بگذار.

در چنین شرایطی است که زنی کنار دیوار ایستاده و خرما تعارف می‌کند. علی قندش افتاده است و سبیلش کمی بلندتر از معمول شده است. علی و زن به هم می‌رسند: زن؛ جعبه خرما؛ علی؛ دیوار مهربانی؛ تورم تک‌رقمی؛ برگ‌های زرد.

علی یک خرما برمی‌دارد و می‌خورد. زن زیرلب چیزی می‌گوید. علی تشکر می‌کند. زن زیرلب چیزی می‌گوید. علی دور می‌شود. هسته خرما را از دهانش درمی‌آورد. هسته خرما دستش را نوچ می‌کند. علی هسته خرما را در سطل زباله‌ای می‌اندازد: علی؛ هسته خرما؛ سطل زباله؛ نوچی.

علی تشکر کرده است. صلوات نفرستاده است. فاتحه نخوانده است. زن زیرلب چیزی گفته است. علی زیرلب فاتحه می‌خواند. علی مذهب را کنار گذاشته. فاتحه خواندن علی باطل است. اخلاق زیر پا گذاشته شده است. بخشی از آن در سطل زباله و بخشی دیگر در شکم علی و در آینده در فاضلاب خواهد بود: علی؛ اخلاق؛ فاضلاب؛ مذهب؛ هسته؛ باطل.

قند علی افتاده بوده است. حق با علی بوده است. رفتار زن که جلوِ آدم‌های گرسنه خرما گرفته، غیراخلاقی بوده است. علی معتقد است باید به اخلاق پایبند باشد. رفتار زن غیراخلاقی نبوده است. قند علی افتاده بوده است. لزوماً حق با علی نبوده است.

از دور: علی؛ با فاصله‌ای چند ده متری زن؛ خرما؛ اخلاق؛ گرسنه؛ فاتحه؛ تورم تک‌رقمی؛ نداری بگذار؛ زیر لب؛ برگ.

زن به ماجرا اعتنایی ندارد. زیرلب چیزهایی می‌گوید. دیگران خرما برمی‌دارند. دیگران چیزی زیر لب می‌گویند. علی به جبران خطا اعتقاد دارد. علی مذهب را کنار گذاشته است.

علی خرما می‌خرد. علی برای جبران خرمایی که خورده است، خرما خیرات می‌کند. تورم تک‌رقمی است. خیرات علی باطل است. علی مذهب را کنار گذاشته است: خرما؛ بردار؛ باطل؛ سطل زباله؛ سرما؛ زن؛ دیگران؛ زیر لب.

طبیعت بی‌جان: علی روی میز به ‌حالت لمیده؛ زن توی یک کاسه، یک دست زن از کاسه بیرون؛ دانه‌های خرما روی میز؛ هسته‌های خرما روی زمین؛ یک چراغ پیه‌سوز خاموش؛ یک آینه روبه‌روی بیننده؛ رومیزی با طرح برگ‌های زرد؛ دو کتاب روی میز با جلدهای پاره، موضوعشان مشخص نیست؛ تابلویی به دیوار با عکسِ لب سرخ یک زن.

محمدمهدی ابراهیمی فخاری

تهران ـ ۱۳۹۵

ادبیات اقلیت ـ ۲۶ تیر ۱۳۹۷

داستان دیگری از این نویسنده:

داستان بلند: من رئیس جمهور / محمدمهدی ابراهیمی فخاری (قفسه ــ ۱)

داستان بلند: من رئیس جمهور / محمدمهدی ابراهیمی فخاری (قفسه ــ ۱)

در خانه‌تکانیِ سال گذشته، یک دفترچه بی‌نام و نشان لابه‌لای کتاب‌های پدرم پیدا کردم. جلد نداشت. لای دفترچه هم کاغذپاره‌هایی بود و تکه‌هایی از روزنامه. …

ادامه محتوا ›

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا