دو شعر از فرامرز سه‌دهی Reviewed by Momizat on . ادبیات اقلیت ـ دو شعر از فرامرز سه‌دهی:   1 شاپورِ بنیاد دیر نیست!: چراغ‌ها را خاموش می‌کنید شانه‌های شما بندری گریه می‌کند به یاد می‌آورید که با چشم‌های م ادبیات اقلیت ـ دو شعر از فرامرز سه‌دهی:   1 شاپورِ بنیاد دیر نیست!: چراغ‌ها را خاموش می‌کنید شانه‌های شما بندری گریه می‌کند به یاد می‌آورید که با چشم‌های م Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » شعر » دو شعر از فرامرز سه‌دهی

دو شعر از فرامرز سه‌دهی

دو شعر از فرامرز سه‌دهی

ادبیات اقلیت ـ دو شعر از فرامرز سه‌دهی:

 

۱
شاپورِ بنیاد

دیر نیست!:
چراغ‌ها را خاموش می‌کنید
شانه‌های شما بندری گریه می‌کند
به یاد می‌آورید
که با چشم‌های من چه کردید
در باران‌ها
آفتاب‌ها.

دیر نیست!:
سنگینی می‌کند
تابوتِ من
بر شانه‌های شما

دیر نیست!:
اعتراف می‌کنید.

۲
سال‌های استعاره

مُرده‌شور استعاره را ببرد
این جا وطنِ من است
ایران
سرزمینِ دست‌های تنگ
سرفه‌های کشدار
تب‌های به نوبت
سرزمینِ بی‌تخیل
وضعیت‌های کاملن موجود
دهان‌های ممنوع

می‌بویندهایِ مجازِ مداوم
آبان ماه‌های دوازده ماه
درخت‌های تعطیل
پرنده‌های تعطیل
سال‌های نیمکت‌نشینیِ در خانه
کرونا
بوسه‌های ممنوع
حالم خوب است هایِ دروغ
می‌خواهم برگردم به تاریکی
به زهدانِ مادرم
مرا در سرزمینی دیگر
در ایرانی دیگر
به دنیا بیاور لطفن!

ادبیات اقلیت / ۳ آبان ۱۴۰۰

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا