ادبیات، تجدد و تجددستیزی در ایران / یادداشتی بر کتاب تجدد و تجددستیزی در ایران
![ادبیات، تجدد و تجددستیزی در ایران / یادداشتی بر کتاب تجدد و تجددستیزی در ایران ادبیات، تجدد و تجددستیزی در ایران / یادداشتی بر کتاب تجدد و تجددستیزی در ایران](http://aghalliat.com/filam/uploads/2016/11/aghalliat.com-tajaddodvatajaddodsetizi.jpg)
ادبیات اقلیت ـ معصومه فرید: میگویند آینه نماد آغاز تجدد بود و خودشناسی انسان را نوید میداد. از آن پس انسان برای درک مزهٔ هستی و کلید ناکامیهای فردی و تاریخی نه به آسمان که به خود مینگریست. انسان ذهن و عین تاریخ است.[۱]
کتاب تجدد و تجددستیزی در ایران در شش فصل مجزا، مقالاتی مرتبط با هم را که حاصل بررسی در انواع ادبی متفاوت اعم از تاریخی، عرفانی، داستانی و… است، و پیشتر در مجلات ایرانشناسی و ایراننامه چاپ شدهاند، گرد هم آورده و پیشروی مخاطب قرار داده است.
میلانی در پیشگفتار کتاب، مفهوم «تجدد» را اینگونه بیان میکند:
«به گمانم تجدد را میتوان سلسلهٔ بههمپیوستهای از تحولات اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، زیباییشناختی، معماری، اخلاقی، شناختشناسی و سیاسی دانست. مایهٔ مشترک همهٔ این تحولات فردگرایی است. تالی صالح این فردگرایی، پذیرفتن و رعایت حقوق طبیعی و تفکیکناپذیر فرد است. تجدد در عین حال با اقتصاد سرمایهداری، عرفی شدن سیاست، تحدید مذهب به معنویات خصوصی انسانها، رواج شک و تفکر خردمدار، مشارکت عمومی مردم در سیاست و گسترش عرصههایی عجین است که خصوصی و خارج از دسترس دولت به شمار میروند.»[۲]
در همین بخش، او به بیان چیستی مفاهیم دیگری چون «مقاله» و «نو تاریخیگرایی» و بررسی مختصری از برخی دیگر از شاخصههای «تجدد» همچون «شهرنشینی» میپردازد. در سایر فصلها نیز ضمن بررسی آثار منتخب، مختصر توضیحاتی دربارهٔ دیگرمؤلفههای تجدد، همچون: مشارکت سیاسی عمومی، فردگرایی، استقلال زنان و… را ارائه میکند.
تجدد و تجددستیزی در آغاز
در مقالههای فصل اول کتاب با عنوان سرآغاز تجربهٔ تجدد در ایران، نگارنده در چهار مقاله به واکاوی متون قدیمی شامل تاریخ بیهقی (قرن پنجم هجری)، تذکرهالاولیا (قرن شش و هفتم هجری)، گلستان و بوستان (قرن هفتم هجری) و رسمالتواریخ (قرن دوازدهم هجری) پرداخته و آن دسته از عناصر تجدد و تجددستیزی را که در این آثار وجود دارد، با ذکر مثالهایی از لابهلای این متون ارائه کرده است. چنانکه از متن این مقالات برمیآید، تاریخ بیهقی و حکایات سعدی، از جملهٔ آثاری هستند که تجدد را با چشماندازی مثبت مینگرند و متن/شرح/روایت تذکرهالاولیا چندان همسو با تجدد نیست، بلکه در زمرهٔ آثاری قرار میگیرد که بیشتر سمت و سوی تجددستیزی دارد. این سه اثر، آثاری کم و بیش شناخته شده هستند، امّا رستمالتواریخ به دلایلی اینگونه نیست. با این حال، در مقالهٔ مربوطه، میلانی در توصیف آن، نقلقولی از احمد سهیلی خوانساری به این شرح به میان میآورد:
«در میان تواریخی که تا کنون دیده شده، هیچیک از نظر شمول حقایق حوادث و بیان وضع اجتماعی و اخلاقی مردم قرن دوازدهم مانند رسمالتواریخ نیست»[۳]
فصل دوم کتاب شامل چهار مقالهٔ دیگر است که تحت عنوان تجدد در عصر استعمار، فصلبندی شده. در مقالهٔ اول، سفرنامههای ناصرالدّین شاه (قرن سیزدهم هجری) از جمله، بخشی از سفرش به برلن، به عنوان منبع تحقیق انتخاب شده. در مقالهٔ بعدی با عنوان تهران و تجدد، ابتدا دو کتاب جعفر شهری (قرن چهاردهم هجری)، شکر تلخ و تهران قدیم، اختصاراً به این شرح معرفی میشوند:
«این دو کتاب از چند جنبه اهمیّت فراوان دارند. هر دو را میتوان نوعی دانشنامهٔ فرهنگ و زبان عامیانهٔ مردم تهران در آغاز سدهٔ بیست دانست. از این جنبه ارج این دو کتاب را باید چیزی در حد امثال و حکم دهخدا دانست…»[۴]
در ادامه، میلانی، شهری را راوی تجربهٔ تجدد و نقاد ارزشها و ساختهای سنتی تهران در آغاز سدهٔ بیست معرفی میکند و در این مقاله نیز تجدد و تجددستیزی را در آثار شهری بررسی میکند.
در سومین مقالهٔ این بخش، مجلهٔ کاوه (قرن چهاردهم هجری) تحت عنوان یکی از درخشانترین نشریات تاریخ مطبوعات ایران بررسی میگردد و نهایتاً در آخرین مقالهٔ این بخش نقش سیّدفخرالدّین شادمان به عنوان فردی تأثیرگذاری در تجدد ایران و آثار او از جمله رمان تاریخی و روشنایی مورد بررسی قرار میگیرد.
از ویژگیهای مثبت این مجموعه مقاله تا به اینجا، آن است که نگارنده ضمن بررسی متون شرقی به شرح احوالات غرب در زمینهٔ تجدد و در همان مقطع زمانی که آثار انتخاب شده، پدید آمدهاند پرداخته و به گونهای مقایسه میان شرق و غرب نیز دست یازیده است.
چهارمین فصل کتاب نیز شامل چهار مقالهٔ دیگر است و تحت عنوان تجدد ادبی و تجددگریزی فلسفی در ادبیات ایران به بررسی آثاری دیگر از نویسندگان معاصر ایرانی اختصاص دارد. در اولین مقاله با عنوان هدایت و جهانبینی تراژیک او، میلانی بیان میکند که در شعر، نیما و در داستان، هدایت را پیشتاز جریان تجدد دانستهاند، اما به گمان او، کاوشی مجدد در آثار هدایت نشانمان خواهد داد که این ادعا چندان دقیق نیست چه هدایت تنها از لحاظ نوآوریهای سبکیاش به سنت تجدد تعلق دارد و هستیشناسی و شناختشناسی او در سنّتی یکسره متفاوت جای میگیرند.»[۵] و در ادامهٔ این مقاله به شرح دلایل خود بر این ادعا با استناد به آثاری از هدایت میپردازد. مقالهٔ دوم این بخش نیز به داستاننویس صاحبسبک دیگر، شهرنوش پارسیپور و رمان عقل آبی او اختصاص دارد. سرزمین سترون، عنوان سومین مقالهٔ این بخش است که دو اثر از هوشنگ گلشیری را تحت لوای موضوع مورد مطالعهٔ خود یعنی تجدد و تجددگریزی قرار داده است. حدیث مرده بر دار کردن آن سوار که خواهد آمد و برهٔ گمشدهٔ راعی، دو اثر انتخاب شده برای پژوهش میلانی در این مقاله هستند. آخرین مقالهٔ این بخش بیشتر به بیان افکار و اندیشههای علیاکبر سعیدیسیرجانی، ادیب، نویسنده و پژوهشگر پرداخته و در این ضمن اشارتی هم بر برخی از آثار ادبی او همچون داستان طنزآمیز شیخ صنعان و مقالهٔ خاک مصر طبانگیز رفته است.
سه فصل آخر
در فصل پنجم، مقالهای با عنوان صدیقی و ارسطو، کتاب اصول حکومت آتن نوشتهٔ ارسطو با ترجمهٔ دکتر غلامحسین صدیقی، جامعهشناس مطرح و استاد متوفی دانشگاه تهران مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل ششم با عنوان نقد کتاب، شامل نقد کتابهایی مرتبط با عنوان این اثر از جمله مدرنیته و اندیشهٔ انتقادی نوشتهٔ بابک احمدی است.
عنوان آخرین فصل کتاب، تجدد و اندیشهٔ سیاسی در چهار مقالهٔ عروضی است که میلانی در آن، چهارمقاله را از منظر نقشش در تکوین و تبیین نقطهنظرهایی که بالقوه میتوانست به نوعی تجدد فکری، ادبی و سیاسی در ایران بیانجامد، بازخوانی میکند.
کتاب تجدد و تجددستیزی در ایران، اولین بار در سال ۱۳۷۸ در نشر اختران چاپ شده و تا کنون هفت بار تجدید چاپ شده است. از جمله انتقادات وارد شده بر این اثر آن است که این کتاب به بررسی بسیاری از دیگر آثار مهم ادبی نپرداخته است. با این حال شاید بتوان گفت، مجموعهٔ آثار انتخاب شده برای بررسی، توانسته است چگونگی بازنمایی مؤلفههای متفاوتی از تجدد و تا حدودی تجددستیزی را در خود جای دهد و الگویی باشد برای چگونگی مطالعهٔ این مؤلفهها در آثار ادبی دیگر.
——
[۱] عباس میلانی، تجدد و تجددستیزی در ایران، ص ۱۵۴
[۲] همان، ص ۹ و ۱۰
[۳] همان، ص ۱۰۶
[۴] همان، ص ۱۵۰
[۵] همان، ص ۲۱۳
معصومه فرید
ادبیات اقلیت / ۹ آذر ۱۳۹۵
![](http://aghalliat.com/filam/uploads/2017/03/aghalliat.com-telegramchanel3-1.jpg)