ادبیات می خوانیم تا «انسان» را بشناسیم
این مترجم پیشکسوت در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، درباره اینکه چرا باید ادبیات بخوانیم، اظهار کرد: ادبیات هر دورهای آیینه تمامنمای انسان و زندگی انسان است. ما در هیچ جای دیگری از جمله در قیاس با علوم اجتماعی و سیاست نمیتوانیم انسان را به روانی و صداقت ادبیات بشناسیم. ادبیات مجموعهای گوناگون از انسانهای مختلف در موقعیتهای متفاوت خلق میکند و از آنها سخن میگوید. گاهی از جزییات جنگها میگوید؛ مثل رمان «جنگ و صلح» تولستوی و گاهی چهره پنهان و آشکار یک دیکتاتور و کسانی را که در اطراف او قرار گرفتهاند در رمانی مثل «سور بز» اثر ماریو بارگاس یوسا به ما نشان میدهد. ادبیات برای این است که انسان بهتر انسان را بشناسد؛ چیزی که ما به آن نیاز داریم؛ یعنی شناخت انسان.
کوثری در ادامه گفت: به خاطر اهمیت شناخت انسان در ادبیات است که جهان مدرن [تأکید] بیشتری بر رمان نهاده است؛ زیرا رمان در عین اینکه قصه میگوید، تجربیات زندگی، دیدهها و شنیدههایی را که کسب کرده در جهت شناخت ابعاد دیگر وجودی انسان به کار میگیرد به طوری که در هیچ جای دیگری اعم از تاریخ ما نمیتوانیم این دست از تجربیات را به صورت سرراست گیر بیاوریم. این تجربیات نه در جامعهشناسی به دست میآید و نه در تاریخ و نه در سیاست. بنابراین ادبیات مقصد خوبی برای شناخت ماست.
او افزود: برای مثال در تراژدیهای یونان که ۲۵۰۰ سال پیش نوشته شده است انسان میتواند اندیشه، کردار و رفتار انسانهای آن دوران را چنان احساس کند که فکر کند کنار آدمهای آن دوره نشسته است و این میتواند مانند یک سفر دلپذیر و جذاب باشد و این اتفاق تنها در ادبیات است که رخ میدهد و نه در جامعهشناسی و یا سیاست.
عبدالله کوثری در پاسخ به این سوال که نویسنده ادبیات به چه چیزی متعهد است، گفت: با این تعریفی که من از ادبیات کردم وقتی به ادبیات تعهد داریم به این معنی است که به انسان تعهد داریم. حال آنکه ممکن است بخشی از ادبیات به انسان سیاسی مربوط شود و بخشی به انسان فلسفی. اما تعهد واقعی نویسنده بیش از هرچیز باید به نفس ادبیات باشد چون اگر به ادبیات به عنوان یک رکن اساسی در شناخت انسان پایبند باشید، سایر وجوه انسانی در آن مستتر است. اما وقتی کسی میگوید من تعهد سیاسی دارم فقط بر یک بعد انسان انگشت میگذارد به همین دلیل از دیرباز این گونه بود که تعهد سیاسی بخشی از انسان را شامل میشده است نه همه آن را.