در نشست تخصصی «رئالیسم جادویی در ادبیات داستانی» بررسی شد؛
رئالیسم جادویی در ادبیات ایران و افغانستان

روابط عمومی خانه ادبیات افغانستان و کانون ادبی کلمه: نشست تخصصی «رئالیسم جادویی در ادبیات داستانی» با همکاری «خانه ادبیات افغانستان» و «کانون ادبی کلمه» در قم برگزار شد.
«کانون ادبی کلمه»، پنجشنبه ۲۸ عقرب (آبان) ۱۳۹۴، میزبان نشست تخصصی «رئالیسم جادویی در ادبیات داستانی» در قم بود که با همکاری «خانه ادبیات افغانستان» و با کارشناسی «تنیا محمدحسینی» و «مرتضی حسینی شاهترابی» برگزار شد.
تینا محمدحسینی در بررسی «رئالیسم جادویی در ادبیات داستانی ایران و افغانستان» گفت: «رئالیسم جادویی به طور کلی بعد از انقلاب بود که در ایران به طور گسترده شکل گرفت و نویسندگان متعددی به این سبک روی آوردند، اما قبل از اینکه نویسندگان ایرانی از طریق ترجمه با رئالیسم جادویی آشنا شوند، غلامحسین ساعدی و عدنان غریفی به این سبک داستان نوشته بودند».
محمدحسینی دلیل علاقهمندی نویسندگان ایرانی به رئالیسم جادویی را مشترکات فرهنگی، جغرافیایی و محیطی بین ایران و امریکای لاتین (زادگاه رئالیسم جادویی) از جمله برخورداری از منابع و ذخایر طبیعی، وجود استعمارگران و همین طور غربزدگی و تقابل سنت و مدرنیته دانست و اظهار داشت: «وقتی رئالیسم جادویی داخل ایران شد، چون مناطق بومیاش متفاوت بود، در هر جا انعکاس خاصی پیدا کرد. وجود ویژگیهای اقلیمی، اعتقادات خرافی، جادو و اسطوره در ایران باعث کشیده شدن نویسندهها به سوی رئالیسم جادویی گردید. نویسندگان رئالیسم جادویی در ایران در عین حال که از آثار ترجمه شده اثر گرفتند، فضای بومی خاص خود را در داستانهایشان ساختند، اما میتوانیم بگوییم رئالیسم جادویی در ادبیات داستانی ایران و افغانستان به طور کامل اتفاق نیافتاده و آنچه هست، شبه رئالیسم جادویی است».
این مدرّس ادبیات داستانی، روستای ماکوندو در «صد سال تنهایی» نوشته مارکز را تداعیکننده امریکای لاتین بکر و دست نخورده دانست و مکانهای ساخته شده در داستانهای «عزاداران بیل» اثر غلامحسین ساعدی، «طوبی و معنای شب» نوشته شهرنوش پارسیپور و «رازهای سرزمین من» اثر رضا براهنی را استعارهای از ایران شمرد.
محمدحسینی تصریح کرد: «رئالیسم جادویی در آثار غلامحسین ساعدی، بیشتر رئالیسم وهمی و تحت تأثیر صادق هدایت است تا رئالیسم جادویی. براهنی در «رازهای سرزمین من»، «آواز کشتگان» و «روزگار دوزخی آقای ایاز» و محمود دولتآبادی در «روزگار سپری شده مردم سالخورده» به رئالیسم جادویی خیلی نزدیک میشوند».
نویسنده «برادرم، رمضان» درباره رئالیسم جادویی در ادبیات داستانی افغانستان هم یادآور شد: «در داستاننویسی افغانستان، رگههایی از رئالیسم جادویی هست، ولی نمیتوانیم بگوییم رئالیسم جادویی است، بلکه سوررئالیسم است و صرفا وهمآلود بودن و رازآمیز بودن را در خود دارد. در این بین، تنها کتابی که خیلی نظرم را جلب کرد، «بلوای خفتگان» تقی بختیاری بود که نه به صورت کامل، ولی نزدیک بود».
مرتضی حسینی شاهترابی، دیگر کارشناس این نشست در بررسی چیستی و ویژگیهای «رئالیسم جادویی در ادبیات داستانی» با اشاره به «تاریخچه» اصطلاح «رئالیسم جادویی» گفت: «نخستین بار، فرانس روه، عکاس، مورخ و منتقد هنری آلمانی در سال ۱۹۲۵ اصطلاح «رئالیسم جادویی» را در یک مقاله و سپس در کتابی طرح کرد و از آن برای نقد آثار هنری عدهای از نقاشان پسااکسپرسیونیستی و بازگشت به نوعی رئالیسم نو در دوره تاریخی پس از جنگ جهانی استفاده کرد. سپس خوزه اورتگای گاست در سال ۱۹۲۷ این مقاله را به زبان اسپانیایی، ترجمه و در یکی از مجلات اسپانیایی منتشر کرد و به زودی کتاب «روه» هم در اسپانیا و امریکای لاتین نشر یافت. در سال ۱۹۴۸، آرتورو اوسلار پیتری ونزوئلایی اصطلاح «رئالیسم جادویی» را در کتاب خود به نام «ادبیات و مردان ونزوئلا» وارد عرصه ادبیات کرد و در سال ۱۹۴۹م. آلخو کارپنتر، موزیسین و داستاننویس کوبایی، در مقدمه رمانش، «حکومت این جهان»، نظریه رئالیسم جادویی را در عرصه ادبیات داستانی طرح کرد».
این منتقد ادبی، زادگاه «رئالیسم جادویی» ادبی را امریکای لاتین دانست و افزود: «تا مدتها جهان سومی بودن، پیششرط لازم برای داشتن رئالیسم جادویی محسوب میشد و این پیششرط آن قدر جاافتاده بود که منتقدان ادبی هم تمایلی به استفاده از عبارت «رئالیسم جادویی» برای داستانهای نوشته شده به زبان انگلیسی نداشتند و از کاربرد آن خودداری میکردند. در حال حاضر، رئالیسم جادویی به عنوان سبکی جهانی در ادبیات داستانی مطرح شده و با حضور در ادبیات داستانی کشورهایی مثل کانادا و انگلستان این پیششرط منفی کنار گذاشته شده است».
حسینی شاهترابی «رئالیسم جادویی» را یک «سبک» داستاننویسی در «مکتب ادبی رئالیسم» شمرد و افزود: «رئالیسم جادویی وقتی در داستان شکل میگیرد که همه عناصر قرار گرفته در بافت داستان، طبیعی باشند و فقط یک عنصر جادویی یا ناطبیعی وجود داشته باشد؛ عنصری که در اسطورهها و عقاید و باورهای مردم ریشه داشته باشد». وی قرار گرفتن پدیده جادویی و ناطبیعی داستان را به عنوان محور کشمکش داستانی یکی از مهمترین ویژگیهای این سبک داستانی برشمرد و اظهار داشت: «رئالیسم جادویی با تکیه بر اسطورهها و باورها در بستر داستان، امکان رخداد پدیدهای جادویی و ناطبیعی را فراهم میکند، به گونهای که اگر آن پدیده را از داستان جدا کنیم، اثر به یک داستان رئالیستی تبدیل می شود».
در پایان، میزگرد تخصصی با حضور هر دو کارشناس برای پاسخگویی به پرسشهای داستاننویسان برگزار شد و تینا محمدحسینی و مرتضی حسینی شاهترابی به پرسشهای مطرح شده پاسخ گفتند. نشست تخصصی «رئالیسم جادویی در ادبیات داستانی» با سخنان مدیر خانه ادبیات افغانستان و توضیحدهی وی درباره فرآیند هشتمین جشنواره «قند پارسی» و اعلام آمادگی مسئول کانون ادبی کلمه برای برگزاری دیگر نشستهای مشترک در آینده پایان یافت.
در این نشست، اضافه بر بحث کارشناسی، داستانخوانی و شعرخوانی اعضای دو نهاد نیز برگزار شد. در این زمینه، «سمیه کابلی»، «هاجر حسینی»، «احمد مدقق» و «سمیرا بیانی» به خوانش داستان و «محمد محمدی»، «محمدحسن محقق»، «زهرا جعفری» و «الطاف زکی» به شعرخوانی پرداختند.
ادبیات اقلیت / ۵ آذر ۱۳۹۴
