عمران راتب نویسنده و منتقد جوان افغانستان درگذشت / مراسم یادبود: پنجشنبه ۱۲ مهر

ادبیات اقلیت ـ روز شنبه ۷ مهر ۱۳۹۷ خبر درگذشت عمران راتب نویسنده و منتقد جوان اهل افغانستان در برخی خبرگزاریها و صفحات فیسبوک نویسندگان، دوستان و علاقهمندان به ادبیات منتشر شد.
صفحۀ «خبرگزاری فرهنگ» علت مرگ این نویسنده جوان را ایست قلبی اعلام کرده است.
عمران راتب در سال ۱۳۷۰ شمسی در ولایت بامیان افغانستان به دنیا آمد. او تحصیلاتش را در دانشکده علوم طبیعی دانشگاه بامیان ادامه داد. از عمران راتب مجموعه مقالات “قصهها و غصهها” منتشر شده و او با ناشرانی همچون انتشارات تاک همکاری میکرده است. او در شامگاه جمعه ۶ مهر ۱۳۹۷ در کابل درگذشت.
برخی از مقالات عمران راتب را که در روزنامۀ «اطلاعات روز» منتشر شده است، اینجا میتوانید بخوانید.
معاون دوم ریاست جمهوری افغانستان، محمد سرور دانش، با ابراز همدردی به مناسبت درگذشت عمران راتب، نویسنده، منتقد ادبی و روزنامهنگار گفته است که آقای راتب یکی از سرمایههای مؤثر کشور به حساب میآمد.
در اعلامیه دفتر مطبوعاتی معاون دوم ریاست جمهوری آمده است: «عمران راتب در مسیر دانش و پژوهش گامهای برجستهیی را برداشته بود و یکی از سرمایههای مؤثر کشور به حساب میآمد.»
محمدحسین محمدی، نویسنده و مدیر انتشارات تاک در سوگ عمران نوشته است:
هیچ تصویری از چهره و دیگر ویژگیهای ظاهریاش نداشتم و اکنون پس از رفتنش است که تصویرش را در این فضا میبینم. اما متنهایش را تا جایی خوانده بودم. قلم تند و تیزی که مطمئن بودم تا چند سال دیگر صدایی ماندگار در نقد ادبی ما خواهد شد. با نثر و زبانی محکم که در مطبوعات ما کمیاب است. و اکنون با رفتنش ویرانمان کرد. ویران ویرانم… اکنون او به سفری بی بازگشت رفته است و از صبح دلخونم. دلخون از ندیدنش، دلخون از اینکه من و ادبیات ما بی او ماندهایم و دیگر نیست که کتابهایی را که دوست داشت، از ما بگیرد. و این حسرت با من خواهد ماند، حسرت اینکه نتوانستم کتابهایی را که دوست داشت، به او برسانم.
یادش گرامی باد.
خسرو مانی، نویسنده و منتقد نیز دربارۀ مرگ عمران راتب نوشته است:
مرگ عمران راتب را به دوستان و نزدیکانش تسلیت نگویید، به ادبیات افغانستان تسلیت بگویید. او نشان داده بود که در این ادبیات کلیشهزده میتواند نامی بزرگ باشد، اندیشهپردازی بزرگ. راهش را بستند (از آخرین نوشتهاش دربارۀ کتاب من قصههایی دارم که تا هنوز از به یاد آوردن آن از خود و از او میشرمم)، تحقیرش کردند (ابلهی کتابش را به او داده بود که نقد بنویسد و وقتی نقد رک و برهنۀ او را دید، متهمش کرد به قومگرایی)، ازش چهرهای هیولایی ساختند (فقط به این دلیل که به کسی، به استادی بیسواد، گفته بود بهتر است به اندازۀ دهانش حرف بزند و بیهوده خود را داستایفسکی افغانستان نپندارد.) در واپسین پیامی که میان ما رد و بدل شد، لحن اندوهگینی داشت. مثل همیشه از همانهایی رنجه بود که حالا اینجا و آنجا دربارهاش مینویسند. مرگ او تکانی است که یاد بگیریم قدر انسانهای بزرگ آن شورهزار را بدانیم، همان معدود بزرگانی را که از بخت بد خویش با ما همروزگار و در مواردی همپیالهاند. مرگ او تلنگری است که دوباره به یادش بیاوریم، بیشتر از پیش، انسانیتر از پیش. از او لااقل ده نقد درخشان به جا مانده است، به اضافۀ کتابی که نمیدانیم جز خودش چه کسی به آن دسترسی داشت. همینها را نشر و بازنشر کنیم. به یادبودش. به یادبود روزنهای که برای همیشه بسته شد.
ادبیات اقلیت ـ ۸ مهر ۱۳۹۷
تکمیل خبر: مراسم یادبود این نویسنده جوان روز پنجشنبه ۱۲ میزان (مهر) ۱۳۹۷ ساعت ۳ بعد از چاشت (بعد از ظهر) در خانه فرهنگ افغانستان،به آدرس کابل، کارته ۳، سرک شورا (سرک هشت) برگزار میشود.
