دو شعر از سریا داودی حموله

ادبیات اقلیت ـ دو شعر از سریا داودی حموله:
۱
از آسمان شما گریختهام
برای دیوارهایی
که از در و پنجره افتادند
بگذار به دیوانگی حروف قناعت کنم
بمیرم میان شبانههای کبود
مبادا
تاریک بمیرند
صداها به جادهها!
***
۲
با چراغی کهنه
حروف مقبرهها را به رؤیا گذاشتم
حق با گنجشکهای بعد از ظهر است
همهٔ مردگان
وسط زمین دفن میشوند
جز اسطورههایی که سر به راه نبودهاند!
ادبیات اقلیت / ۱۵ خرداد ۱۳۹۶
