لباس تهران سرخ بود… / انتشار چهل و ششمین شمارۀ عقربه به وقت مرگ

ادبیات اقلیت ـ چهل و ششمین شمارۀ مجلۀ الکترونیکی عقربه، با یادداشتی از سردبیر این مجله، با عنوان «عقربه به وقت مرگ» منتشر شد.
مگر افسردگی کاوه ریشه در چه داشت؟ مگر مهندس کاوه بهزادی یکی از صدها جوانی نبود که «درد مشترک» به جانش رسوخ کرده و بیتابش کرده بود؟ … مگر کاوه پس از اخذ مدرک مهندسی، صنعت را رها نکرد و دانشجوی ارشد ادبیات انگلیسی نشد تا زندگیاش بیش از پیش وقف ترجمۀ ادبی شود؟
پس حق دارم بنویسم و اندکی از آتشی را که در وجودم زبانه می کشد، اینجا بگذارم، حق دارم عکسهای کاوه را برای شاعر و نقاش فرهیخته و مهربان (الهام حامدی) بفرستم تا ماده ی اولیۀ طرح جلد این شماره باشد.
حق دارم بگویم از هشت سال پیش که تهران در سرنوشت سیاه خویش، بهار پوشیده بود، کاوه هم یکی از هزاران بود…
به تابستان که رسیدیم لباس تهران، سرخ بود….
مشتهای گرهشدۀ تهران کاوه داشت، راه رفتنم کاوه داشت، سیگار شبانهام کاوه داشت، فیلتر شکستنم کاوه داشت، براهنی خواندم کاوه داشت، بهار پوشیدنم، قدم زدنم، اخبار گوش کردنم کاوه داشت… ظهر تابستان گرم تهران کاوه داشت…
گفت هنوز نپوشیدی که! دیر شده…مگه نمییای؟! گفتم نه، تو هم نرو! تعجب کرد! گفتم امروز فرق دارد…
گوش نکرد، رفت… فرق داشت، فرقی که باعث شد چهل روز بعد برگردد… خیلی اذیتش کرده بودند، آنقدر که کاوه، دیگر کاوه نبود، آنقدر که نمیتوان نوشت…
این بخشی از یادداشت سردبیر (فراز بهزادی) در این شماره از مجلۀ الکترونیک عقربه است که در سوگ کاوه بهزادی نوشته است.
مجلۀ الکترونیکی عقربه، مجلهای است که تا کنون ۴۶ شماره در حوزۀ ادبیات و هنر منتشر کرده است. این مجله به سردبیری فراز بهزادی و با همکاری تحریریه این مجله منتشر میشود.
در مانیفست این مجلۀ الکترونیکی آمده است:
عقربه یک مجله فرهنگی ـ هنری است و به هیچ وجه وارد مباحث مستقیم سیاسی نخواهد شد | به صورت خصوصی اداره شده و وابسته به هیچ نهاد دولتی یا غیر دولتی نمیباشد | از انتشار آثاری که قبلاً در نشریات کاغذی یا به صورت کتاب و یا در فضای مجازی (اعم از نشریات الکترونیکی، فیسبوک، وبلاگ و…) منتشر شدهاند، معذور است (مگر در شرایط خاص) | از تنوع و تکثر حمایت نموده و لزوماً مؤید همه آرای نویسندگان خود نیست…
عقربه در حوزههای شعر امروز، ترانه، نقد و نظر در حوۀ شعر و داستان، موسیقی، سینما، مباحث تئوریک ادبیات، تئاتر، هنرهای تجسمی، اندیشه و… منتظر دریافت آثار و نوشتههای منتشر نشدۀ دوستان شاعر و نویسنده و منتقد میباشد.
ادبیات اقلیت تداوم انتشار نشریات مستقل از این دست را بهخصوص اگر توأم با توجه بیشتر به نکات فنی و ویرایشی متون باشد، (که قطعاً در جلب و جذب مخاطب و پاسداشت زبان و نگارش فارسی مؤثر خواهد بود) و موفقیت بیش از پیش آن را چه به لحاظ فنی و چه به لحاظ محتوایی آرزومند است.
شمارۀ چهل و ششم عقربه را به طور کامل در اینجا بخوانید.
***
مطالب این شماره از «عقربه» از این قرار است:
سخن سردبیر
عقربه به وقت مرگ فراز بهزادی
شعر آزاد
اندیشه
رهیافتی به مقوله ی”راه رفتن” و کاربرد آن در طبیعت و جامعه عابدین پاپی
آیا فروپاشی خانواده ی هسته ای در ایران در حال وقوع است؟ لیلا حاجی آقایی
سینما
در “کوکو” مرگ مساله است مونیکا کاستیلو ترجمه : افروز ضیایی
بابل؛ تفرقه ای در زمان و مکان سینا همای
غزل
نه به ادبیات “هواداری”(سخن دبیر) مریم کوچکی شلمانی
و شعرهایی از
ترجمه
دندان کوسه کی ریان ترجمه : مریم مهرآذر
سه شعر از قادیر(کادیر) آیدمیر ترجمه : مجتبی نهانی
دوستت دارم تا آسمان کمی بلندتر شود نزار قبانی ترجمه : حسین خسروی
نقد و نظر
درنگی بر رمان سه سکانس از پاییز نوشته ی”مائده مرتضوی” مریم کوچکی شلمانی
گریزهایی شنیداری و گزین هایی دیداری در اندیشه شعری مهرداد فلاح عابدین پاپی
هنرهای تجسمی
گالری سی و یکم عقربه(نمایشگاه نقاشی خلیل سمایی جابلو)
معرفی هنرمند۲۰ (دوریس سالکدو) روجا رضایی
داستان
کابوس شب نیمه ی زمستان سینا بیضاوی
او افروز ضیایی
توپ کوچک آبی رنگ سامره عباسی
ترانه
اسطوره عشق در ترانه های “روزبه بمانی”(سخن دبیر) مریم کوچکی شلمانی
و ترانه هایی از
دیگر
جدال مهدی ناصری با جهان (معرفی یک مجموعه شعر)
ادبیات اقلیت / ۱۳ دی ۱۳۹۶
