پنج تکچهره از مجید زمانی اصل
ادبیات اقلیت ـ پنج تکچهره از مجید زمانی اصل:
***
یک / تکچهرۀ بورخس
دشنام به شعور باران زیبا نیست
دم که میمیرم به بارانها
سرانگشت تاریکت را
کم دارم عمو بورخس!
وقت
که میگویم الفاتحه جهان
به نگاهم
و
آخرین آهم …
***
دو / تکچهرۀ الف. فرجام
بروم به سپیدهای سلام کنم
که او نان صبحانهاش را، به بیش از اینها
از زنی طلب میکرد که هیزمهای بخاریاش را
بر شانۀ خستهاش میآورد
دود دودکشها سایۀ پهن قبر را محو میکند
این برای شما هم پیش خواهد آمد
مغرور از حمایت قدیمی خورشید مباشید
پس مثل او، طبق معمول سبکتر برویم
کبریتها را برابر صورت شب روشن کنیم
تا حادثه بیاخم است
زیبایی آسمان را نگاه کنیم
که حرف حرفِ سنگ قبر به قبر شکل همین ستارهگان است.
***
سه / تکچهرۀ قیصر امین پور
من برگی از درخت رنجم
در دستهای باد
ببین چگونه بعد از تو موریانههای مویه
به قاعدۀ پاییز
به تاراج بردند مرا
ببین!
***
چهار / تکچهرۀ سیروس رادمنش
این تاک
از کجا آمد به متن ذهنم
برف و
اجاقی کور به زادرود خود
در توالی ِ غریو باد و بوران و برف؟
از مغناطیس مقامه برخیزم
تا پیر نشدهام
و خوشۀ انگوری بر ساعت زنگدار بگذارم و
پشنگی زنم
رخسارم را از اشکها به کاسۀ چشمها
***
پنج / تکچهرۀ قاسم آهنین جان
نه سهو و نه وهم، سببا سببا
که میآورد با خویش به حاشیهها
انبوهی اشیا از حدشمار
آنگاه که میدویدیم
در برگریزِ خزان
به خیابان
غمگسار
از روبهروی این شاعر دادا
این شاعر سورئال
گردباد.
ادبیات اقلیت / ۱۵ آبان ۱۳۹۶