گزارشی از جلسه نقد و بررسی مجموعهداستان “کرگدن آهنی” نوشتۀ مصطفی علیزاده در قم
ادبیات اقلیت ـ روز جمعه پانزدهم دی ۱۳۹۶، در یکی دیگر از جلسات نقد و بررسی گروه ادبی داستان جمعه، مجموعه داستان “کرگدن آهنی” با حضور مصطفی علیزاده، نویسندۀ کتاب و نیز حسین ورجانی و مصطفی مهریزی به عنوان منتقد در مجتمع ناشران قم، نقد و بررسی شد.
ابتدا مصطفی علیزاده یکی از داستانهای کتابش را خواند و سپس حسین ورجانی از منظر کیفی به نقد اثر پرداخت: هر داستان به ترتیب باید پنج مؤلفۀ ضروری داشته باشد؛ ۱. سوژه؛ ۲. فرم و شکل؛ ۳. زبان و نثر؛ ۴. شخصیتپردازی؛ ۵. نوآوری و خلاقیت.
او در ادامه، بنا بر مؤلفۀ اول، داستانهای اثر را مورد بررسی قرار داد: از نظر من داستان «شاعر توالتها» بهترین داستان این مجموعه است؛ چون طنزی تلخ دارد و از یک واقعیت در جامعۀ ادبیات داخل کشور حکایت میکند. داستانهای «برفراز چراغهای خطر»، «کرگدن آهنی»، «عقربههای ساعت منجمد شدهاند» و «آقای رادی» نیز از جمله داستانهای خوب این مجموعهاند.
او به نثر و زبان داستان اشاره کرد و گفت: این مجموعه از نثر خوبی برخوردار است، اما بهتر هم میتوانست باشد. همچنین زبان این اثر، مورد پسند من است؛ چراکه پیچیده و معماگونه نیست.
نویسندۀ مجموعه داستان «در چنبر خیال» در جمعبندی نقدش گفت: ای کاش نویسنده داستانها را به لحاظ سوژه یا فضا دستهبندی میکرد تا مخاطب سر در گم نشود. همچنین تجربۀ خوبی است برای نویسندههای ما که شخصی مورد اطمینان، داستانهایشان را انتخاب بکند.
منتقد دیگر جلسه، مصطفی مهریزی نیز صحبت خود را اینگونه شروع کرد: «بر فراز چراغهای خطر»، «شغلها و آدمها» و «کرگدن آهنی» را بیشتر از دیگر داستانها دوست داشتم.
او به ویژگیهای اثر اشاره کرد و گفت: خواننده در مواجهه با داستانهای این مجموعه، با سادگی زبان و طرحها روبهرو میشود و بهراحتی میتواند با شخصیتها ارتباط برقرار کند. حسن بعدی اثر تعلیق داستانهاست که بهخوبی طراحی شده است. داستانها حرکتی رو به جلو دارند. علاوه بر این، در بعضی از داستانها روابط زناشویی برجسته است و مخاطب تقابل زن و مرد در مکانهای متفاوت را مشاهده میکند.
او در ادامه گفت: شخصیتهای برخی از داستانهای این مجموعه بیشتر به تیپ نزدیک هستند و عموماً کم حوصله، تنها و عکسالعملشان نسبت به دنیای پیرامون شبیه به هم است. به خود و هر چه میبینند برچسب میزنند و… بهتر بود در داستانهایی که با اول شخص روایت میشوند، شخصیتها پررنگتر ارائه بشوند.
طرح داستان «شاعر توالتها» و «عقربههای ساعت منجمد شدهاند» نیز ناقص است و کششی برای مخاطب ایجاد نمیکند. همینطور تعداد کلمات جوابگوی طرح و معانی داستانها نیست و در خیلی از قسمتها اخلال ایجاد کرده است.
نویسندۀ کتاب «درخت به پاییز نشسته» در پایان سخنانش به نقد فمنیستی این اثر پرداخت و گفت: نگاه به زن در برخی از داستانها، یک نگاه حاشیهای و دست دوم است. در این مجموعه، عموماً زنها مورد توجه قرار نمیگیرند و انگار به گوشهای رانده شدهاند.
ادبیات اقلیت / ۲۷ دی ۱۳۹۶