گزارش جلسه نقد و بررسی رمان ننامیدنی یا نام ناپذیر اثر ساموئل بکت
اندیشه نگاری در رمان “ننامیدنی” (یا نام ناپذیر) نوشته ساموئل بکت روز شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ با حضور امیرعلی نجومیان در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
ادبیات اقلیت ـ به گزارش روابط عمومی فرهنگ سرای اندیشه*، نهمین نشست اندیشه و قلم، اندیشه نگاری ادبی این هفته با بررسی “ننامیدنی” (یا نام ناپذیر) اثر ساموئل بکت با اجرای حسین آشتیانی و با حضور دکتر امیرعلی نجومیان در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
نجومیان در ابتدای این نشست درباره انتخاب آثار برای این برنامه گفت: ما در این برنامه به دنبال کتابهایی هستیم که درگیر یک مسئله فلسفی هستند و شاید “ننامیدنی” فلسفیترین اثری است که تا به امروز بررسی کردهایم.
وی افزود: بکت، نمونه عالی یک نویسنده است که با پشتوانه آثار ادبی متفاوتی خلق میکند. او فلسفه را در روایت داستانی و نمایشنامه وارد میکند. او در کارهای کوتاه و بلند خود از تک گویی درونی استفاده میکند. راوی انسانی است که با خودش یا یک شخصیت خیالی روبهرو میشود و یک مسئله فلسفی را مطرح میکند.
این استاد دانشگاه با اشاره به بدخوان بودن «ننامیدنی» گفت: اگر از این کتاب انتظار یک رمان دارید، قطعا نمیتوانید بیشتر از ده صفحه جلو بروید. به طور کلی آثار بکت از جمله کتابهای بدخوان هستند چون چیزی مابین یک مقاله فلسفی و یک اثر ادبی است. این سخت خوانی چه بسا در کارهای کوتاهش شدت بیشتری میگیرد.
وی افزود: بکت در دهه ۵۰، سه داستان بلند نوشت که از سوی ناشرش به عنوان «سه گانه بکت» نامیده شد. این سه اثر از نظر معنایی به هم مرتبطاند و جملگی از تک گویی درونی قهرمان تشکیل شده است و به نظر بسیاری از منتقدان “ننامیدنی” (نام ناپذیر) بهترین اثر بکت در حوزه ادبیات داستانی و «در انتظار گودو» بهترین اثر او در حوزه نمایش است.
امیرعلی نجومیان که رساله دکتری خود را درباره بکت و رمان ننامیدنی ارائه کرده است و بخشی از آن در کتابی با عنوان After Beckett به چاپ رسیده است، معتقد است که مهمترین خوانش بکت در این کتاب «مرگ» است. وی درباره این خوانش توضیح داد: این کتاب درباره جایی است که غیر ممکن است و قهرمان ما میخواهد به این غیر ممکن برسد.
وی افزود: شخصیت ما که نامی برای خود نمیپذیرد سعی دارد با بیان آنچه در ذهن خود میگذرد خود را تعریف کند و از راه این تعریف خود را درک کند، ما با سوژهای روبهرو هستیم که مدام بین سوژه و ابژه بودن جا عوض میکند. او در ادامه این رفت و برگشتهای مداوم به رابطه هستی و زبان اشاره میکند.
نجومیان ادامه داد: او به دنبال نقطهای آن سوی زبان است. او میخواهد از زبان عبور کند به این دلیل که تصور میکند تا زمانی که درون زبان است نمیتواند تعریف درستی از خودش داشته باشد. او به دنبال «سکوت» است. و سکوت به معنای محض کلمه چه زمانی به وجود میآید؟ در «مرگ». ما به محض اینکه بخواهیم به این سکوت وارد شویم، دیگر هستی نداریم.
این استاد دانشگاه با اشاره به شباهتهای تفکر بکت به «عرفان سلبی» گفت: ننامیدنی اصطلاحی است که عارفان سلبی آن را به خداوند اختصاص میدهند. این اتفاق در عرفان یهودی، مسیحی و اسلامی هم وجود دارد و بهترین نمونههای آن را میتوانید در مقالات شمس بخوانید.
وی افزود: ننامیدنی همان خداست و در اندیشه بکت در واقع همان «گودویی» است که ما در انتظارش هستیم و او هرگز نمیآید. البته در تفکر بکت «گودو» خدا نیست، نقطه آرامش است که در لحظه پایان زبان رخ میدهد.
نجومیان اضافه کرد: زبان رمان، زبان پارادوکسی کالی است و ما هر زمان رو در روی تقابلهای دو قطبی قرار میگیریم. او میخواهد به ورای زبان حرکت کند و این زبان، نه همین کلمات که همه قراردادهای اجتماعی است که ما در طول زندگی میپذیریم. این کتاب زنجیره مدامی از انکار است. رد و انکار نامتناهی. روند مداومی از عقبگردها که نه تنه گریبان راوی که گریبان مخاطب را هم میگیرد.
وی تاکید کرد: مطلقا هیچ ساختاری نمیتوان برای تفسیر این اثر به کار برد چرا که مرتبا این ساختار در حال تغییر است. ما با اثر پویایی روبهرو هستیم که در هیچ قاعدهای نمیگنجد. او در جایی از کتاب عتراف میکند که «پرده میانی گوش است» این یک استعاره فلسفی را در پشت خود دارد. این پرده نه عضو درونی به شمار میرود و نه عضو بیرونی. در اینجا بکت میگوید: «از سویی مشاهدهگر ذهنم و از سویی دیگر مربوط به جهان بیرون، ولی در عین حال هیچ یک نیستم.
پخش فیلم کوتاه Film ساختۀ ساموئل بکت با بازی باستر کیتون از دیگر بخشهای نهمین نشست اندیشه و قلم بود.
دهمین نشست اندیشه و قلم با موضوع اندیشه نگاری در داستان کوتاه «کتابخانه بابل» نوشته خورخه لوئیس بورخس برگزار خواهد شد.
—-
* این گزارش با اندکی اصلاح و ویرایش در سایت ادبیات اقلیت منتشر شده است.
ادبیات اقلیت / ۱ دی ۱۳۹۵
گزارش نشست های دیگر اندیشه و قلم:
اندیشه نگاری ادبی در رمان کاندید اثر ولتر
«خوشبینی»، واژهای است که ولتر از لایبنیتس قرض میگیرد و او را به نقد میکشد. پس در کنار نقد استبداد سیاسی و جزمیت دینی، جنگ و فساد در جهان، ولتر یک یا چند مسئلهی فلسفی دارد… ولی مهمترین آنها مسئلهی «خوشبینی» است. این اندیشه را از فلسفهی زمان خودش میگیرد، آن را به نقد میکشد و در واقع این داستان با این تعبیر بهانهای است برای به نقد کشیدن اندیشهی فلسفی. …
مرگ ایوان ایلیچ و اندیشه نگاری ادبی
چهارمین نشست اندیشه و قلم با محوریت «اندیشهنگاری ادبی» در داستان مرگ ایوان ایلیچ نوشته لئو تولستوی، روز یکشنبه، ۲ اسفند در فرهنگسرای اندیشهی تهران برگزار شد. …
هازارزه -خودباور
مراد به مرید:ابری را صدابزن تا برویم.(مرید چند لحظه مردد ماند)مراد دستش را فرستاد.ابری را به زیر کشید.از پشت (اژدها)..به مرید :…زمان ننی ایستد باورت را بیدارکنی!!!@#(هازارزه)