گزارش نقد و بررسی رمان برکت اثر ابراهیم اکبری دیزگاه در مجتمع ناشران قم

ادبیات اقلیت ـ جلسه نقد رمان برکت با حضور نویسنده و منتقدان آقایان مجید محبوبی و سعید شریفی در مجتمع ناشران، روز جمعه ۲۵ فروردین ۱۳۹۶ برگزار شد. در این جلسه ابتدا نویسنده بخش کوتاهی از کتاب را برای حاضران خواند. پس از آن منتقدان درباره کتاب صحبت کردند.
مجیدمحبوبی نویسنده «آن شب مهتابی» به عنوان منتقد اول این جلسه گفت: کتاب برکت به لحاظ مضمون، معانی و مفاهیمی که در آن وجود دارد، متنی معناگرا است. یکی از ویژگیهای این رمان لایهلایه بودن است. این کتاب فقط خاطرات معمول یک روحانی نیست. اسم کتاب، شخصیت اصلی و همه اسامی آمده در رمان، دقیق انتخاب شده؛ حتا بزغاله سفیدی که بارها در کتاب تکرار شده است.
وی افزود: این رمان هم به لحاظ عرفانی، هم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارای معانی و مفاهیم عمیقی است و مخصوصاً به لحاظ حوزوی و تبلیغی؛ این کتاب چندین مضمون دارد. مضمون اصلی کتاب، مضمون تبلیغی است که روش چهره به چهره تبلیغ طلبگی را به مسلخ نقد کشانده است.
محبوبی در ادامه صحبتهای خود افزود: اسم کتاب یعنی برکت، مفهومی قرآنی دارد که اول کتاب هم به آن اشارهشده و بار زیادی از معانی را به دوش خود کشیده است. زندگی یونس، شخصیت اصلی هم شباهتهایی با زندگی یونس پیامبر دارد. یونس وقتی از امتش عصبانی شد، فرار کرد. در این رمان، یونس به جمع امت آمد و با همه آزارها و اذیتها فرار نکرد و مقاومت کرد؛ در آخر هم به نتیجه موردنظر خودش رسید.
مضمونی که در خوانش اول به آن میرسیم، تعامل مردم و روحانیت است. اینجا یونس نماد طلبههاست و مردمی که در میانرود هستند نماد جامعه امروز ماست. این کتاب بهمثابه آیینهای است که تعامل روحانیت و مردم را در قالب هنر و رمان نشان داده است. با هیچ سخنرانی و همایشی نمیتوان مشکل تعامل بین طلبه و مردم را به این خوبی که نویسنده در رمان آورده، مطرح کرد.
این کتاب توقع مردم از روحانیت و روحانیت از مردم را بیان میکند. دغدغه روحانی این رمان این است که حتا یک نفر را به تعداد کسانی که به مسجد میآید اضافه کند؛ ولی آن مردم میخواهند طلبه را از روستا فراری بدهند. دنیازدگی که در جامعه زیاد میشود روحانیت وجهه خودش را از دست میدهد و روحانیت هم ناچار است خودش را به مردم تحمیل کند تا مردم راه درست را بروند.
***
سپس منتقد دوم این جلسه سعید شریفی در خصوص نسبت نویسنده و مخاطب در این رمان صحبت کرد و گفت: نسبتی که ابتدا این کتاب با من داشت، نسبتی است که راوی این کتاب با مردم روستا دارد. همانطور که مردم میانرود در برابر یونس برخورد مناسبی ندارند، ما هم وقتی کتاب را میبینیم دچار نوعی پیشداوری میشویم.
نثر رمان، نثر پاکیزهای است. نویسندگان طیف مذهبی معمولاً نثرداستانی شفافتر و تمیزتری دارند. تکنیکی که راوی در قالب یادداشتهای روزانه استفاده کرده، این امکان را برای مخاطب فراهم کرده که پشت پرده راوی و چیزهایی را ببیند که دیگران نمیبینند. راوی همهچیز را صادقانه مینویسد. حتا در یادداشتهای روزانه واقعی هم ما بعضی چیزها را نمینویسیم؛ ولی راوی بسیار صادقانه به خودش در یادداشتها نزدیک میشود. به نظرم راوی به این روستا پناه آورده و از قومش که زنش و خانوادهاش است، فرار کرده و خواسته از فرصت ماه رمضان استفاده کند و تکلیفش را با خودش مشخص کند.
نویسنده «در ماهی میمیریم» هم چنین افزود که: آقای شیخ هم مانند اهالی روستا هنوز جاهل است و خیلی پخته نشده. وقتی شاگردش میپرسد ایمان چیست، نمیتواند جواب بدهد؛ ولی ویژگی بارزی که دارد صبوری و نرمی در برخوردش با مردم است؛ هرچند پیش خودش از مردم عصبانی است و آنها را با الفاظ بدی مورد خطاب قرار میدهد. این نرمی و صبوری اوست که درنهایت باعث نزدیکی او به مردم و مردم به او میشود.
این منتقد داستان همچنین معتقد بود که از منظر ایشان این کتاب بر اساس سنت ابتلا نوشته شده است. سنت ابتلا در مذهب یعنی خداوند به یک نفر بلاهای زیادی میدهد تا وقتی شخص از آن بلاها بیرون میآید پاک بشود و به درک و خلوص برسد.
این رمان، درگیری یا تقابل بین دوگانهها و جفتهایی است که مدام مقابل هم قرار میگیرند: سونیا و سمیرا؛ زن یونس که درکش نمیکند و سمیرا، زنی که عاشق اوست؛ از طرفی: خود یونس با امامجمعه، یا دوگانگی بزغاله سفید مرده با گرگهایی که در رؤیا میبیند؛ بزغاله سفید زنده با مارهایی که در مسجد میبیند و دوگانگیهای بسیارِ دیگری که در این رمان میبینیم، مثل تقابل خود شیخ با مردم. دو نیروی متضاد مدام به شکلهای مختلف رودرروی همدیگر قرار میگیرد و از دل آنها این رمان ساخته میشود. میگویند داستان جایی خلق میشود که ما انتظاری داریم، ولی خلاف انتظار ما رخ میدهد. تقابل بین انتظار من و چیزی که در واقعیت رخ میدهد، یک شکاف است و شکاف جایی است که داستان اتفاق میافتد. نویسنده داستانش را در همین شکاف خلق کرده است؛ شکاف بین همین دوگانگیهایی که اشاره کردم. رمان خلاف انتظار مخاطب رفتار میکند. این شکاف رمان را برای خواننده دلچسب میکند. بجای اینکه موضع بگیرد سعی میکند به شخصیت نزدیک بشود و او را درک کند. چون شخصیت اصلی هم مثل خود ماست نه خیلی پاک است و نه خیلی آلوده. اینها به خواننده اجازه میدهد به رمان نزدیک شود.
ما در این رمان گویی داستان پیامبران را مرور میکنیم. ابتدا با یونس که نمادی از یونس پیامبر است مواجه میشویم. آخرین صحنههای رمان هم به حضرت محمد ارجاع میدهد. جای دیگری به موسی اشاره میکند و جایی که با مارها برخورد میکند، گویی شبیه سلیمان است و زبانشان را میفهمد.
این منتقد ادبی به نکته دیگری نیز اشاره کرد و گفت: معمولاً وقتی یک نیروی مرکزی و حاکم کسی را به محلی میفرستد که آن قوم را هدایت و ارشاد کند، انتظار دارد آن قوم به شکلی دربیاید که آن حاکم و نیروی مسلط میخواهد. در ابتدا مردم او را پس میزنند؛ در نهایت شیخ است که به مردم نزدیک میشود و به شکل آنها درمیآید و یکی از آنها میشود. در اینجا اقلیت یعنی همان مردم روستا شیخ را به شکل خودشان درمیآورند. از آنطرف هم مردم سعی دارند به شیخ نزدیک بشوند.
یک جای کلیدی در رمان آنجاست که جمیله یکی از شاگردهای شیخ از او میپرسد که معراج چطوری اتفاق افتاد و یونس برکت جوابی برای این سؤال ندارد. در رویای آخر، همین معراج برای شخصیت اتفاق میافتد. گویی خود شخصیت درنهایت به خاطر صبوری و نرمی در مقابل این مردم و سختیها به آن معراج نائل میشود. از درخت که بالا میرود و نمادی از معراج است، مادر خودش را میبیند و بالاتر که میرود عمامهاش را به شکل ماه میبیند و به بالاترین مرحله میرسد و پاسخی که نمیتواند به جمیله بدهد خودش آن را تجربه میکند. کسی که رانده میشود درنهایت به رستگاری میرسد و رستگاری او هم از نرمی و صبوری او حاصل میشود.
شریفی در پاسخ به این سؤال که این رمان چقدر به رمان نزدیک شده و از خاطرهگویی فاصله گرفته است گفت:
هر متنی معیارهای خودش را خودش مشخص میکند. ما هیچوقت نمیتوانیم بگوییم خاطرات و دستنوشتههای افراد بد یا خوب است چون شخصی است؛ آنجا معیاری تعریف نمیشود، ولی رمان معیار دارد: نویسنده داستان را چگونه پرورانده و… برکت رمانی است که از تکنیک خاطرهگویی استفاده کرده است نه اینکه رمانی است که به خاطره نگاری نزدیک شده است. این رمان است که از این تکنیک استفاده کرده تا من خواننده بتوانم صریحتر با پشت لباس روحانی آشنا بشوم نه با تصویری که از بیرون به من ارائه میشود.
در پایان جلسه بسیاری از حاضران نقد و نظر خود را در خصوص این رمان بیان کردند.
ادبیات اقلیت / ۲۶ فروردین ۱۳۹۶
