«بنی آدم اعضای یک پیکرند»؟ / اسماعیل خویی Reviewed by Momizat on . «بنی آدم اعضای یک پیکرند: که در آفرینش زِ یک گوهرند. چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضو‌ها را نماند قرار. تو کز محنتِ دیگران بی‌غمی، نشاید که نام‌ات نهند آدمی. «بنی آدم اعضای یک پیکرند: که در آفرینش زِ یک گوهرند. چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضو‌ها را نماند قرار. تو کز محنتِ دیگران بی‌غمی، نشاید که نام‌ات نهند آدمی. Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » شعر » «بنی آدم اعضای یک پیکرند»؟ / اسماعیل خویی

«بنی آدم اعضای یک پیکرند»؟ / اسماعیل خویی

برای پسرکِ پناهنچو، آیلان کُردی
«بنی آدم اعضای یک پیکرند»؟ / اسماعیل خویی

«بنی آدم اعضای یک پیکرند:
که در آفرینش زِ یک گوهرند.
چو عضوی به درد آورد روزگار،
دگر عضو‌ها را نماند قرار.
تو کز محنتِ دیگران بی‌غمی،
نشاید که نام‌ات نهند آدمی.»
سعدی

چو می‌گذشته‌ای از ژرفه‌های نیلی ی مرگ،
نبوده در گذرت دُلفینی؛
و، از هراسِ کوسه،
خود، اقیانوس
به روی هودجِ موج‌ات به ساحل آورده ست؛
و تن، تنِ رمیده از وطن‌ات را،
به پیشگاهِ بنی آدم ارمغان کرده ست:
آهای،
آی،
تو، دردآشناترینِ عضوهای کوچکِ این پیکر
در روزگارِ ما!

و آنک، آنجانِ ترسخوردهٔ سعدی ست که،
از بازارِ شام،
که دیگر نیست،
بر اسبِ خشمِ جگرسوز و ناتوانِ خویش،
به سوی سازمانِ ملل می‌تازد:
تا غریو کشد
که، پیش‌تر ز نشستی که باز هم دربارهٔ حقوقِ بشر دارند،
سرودهٔ عبث‌اش را
از پیشانی ی مُجلّلِ آن بارگاه بردارند.

هفدهم شهریور۱۳۹۴،
بیدرکجای لندن

(منتشرشده در صفحۀ فیس بوک اسماعیل خویی)

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا