گزارش جلسه نقد رمان افعی کشی در گروه داستان جمعه ـ قم Reviewed by Momizat on . ادبیات اقلیت ـ سعید علینقی پور: در ادامه سلسله جلسات نقد و بررسی گروه داستان جمعه، روز جمعه 24 شهریور 1396، رمان «افعی کشی» با حضور مهدی کرد فیروزجایی، نویسندۀ ادبیات اقلیت ـ سعید علینقی پور: در ادامه سلسله جلسات نقد و بررسی گروه داستان جمعه، روز جمعه 24 شهریور 1396، رمان «افعی کشی» با حضور مهدی کرد فیروزجایی، نویسندۀ Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » خبر و گزارش » گزارش جلسه نقد رمان افعی کشی در گروه داستان جمعه ـ قم

گزارش جلسه نقد رمان افعی کشی در گروه داستان جمعه ـ قم

گزارش جلسه نقد رمان افعی کشی در گروه داستان جمعه ـ قم

ادبیات اقلیت ـ سعید علینقی پور: در ادامه سلسله جلسات نقد و بررسی گروه داستان جمعه، روز جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۶، رمان «افعی کشی» با حضور مهدی کرد فیروزجایی، نویسندۀ کتاب و نیز علی الله سلیمی و مجید محبوبی به عنوان منتقد در موسسه طلوع مهر، مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

در ابتدای جلسه فیروزجایی قسمتی از رمان افعی کشی را برای حاضران خواند و سپس علی الله سلیمی در بخش اول نقد خود گفت: ما با یک رمان قصه‌گو طرف هستیم. این ویژگی جاذبۀ کار را بیشتر کرده است. افعی کشی یک اثر مضمون‌گراست. نویسنده بیشتر از فرم، به مضمون داستان توجه کرده است. یعنی هدف، روایت یک ماجرا و نتیجه‌گیری برای خواننده است. از این زاویه، رمان موفق بوده است.

ایشان در ادامه به مضمون داستان اشاره کرد و گفت: مضمون داستان در وهلۀ اول، یک نقد اجتماعی است. در این قسمت نیز روی طبقات فرودست تمرکز می‌کند. کسانی که در تعیین اولویت‌های زندگی‌شان، نقش چندانی ندارند. این اشخاص معمولاً دنباله‌رو و تحت تأثیر هستند تا این‌که تأثیری در افراد پیرامون خود بگذارند.

در داستان، ما با شخصیتی (فرشید) روبه‌رو هستیم که تحت تأثیر یک جریان غالب، سرنوشتش دستخوش یک تغییر اساسی می‌شود. و در انتهای داستان می‌بینیم که نویسنده در روایت این جریان غالب که زندگی همه را تحت تأثیر قرار می‌دهد، موفق بوده است.

نویسندۀ مجموعه داستان «باران جنوب» گفت: ظاهراً در پایان داستان، قصه بسته می‌شود. اما زمانی که شخصیت ضد قهرمان (پیر بابا) از داستان حذف می‌شود، گرایش آدم‌ها به این موضوع هم‌چنان باقی است. این یکی از ویژگی‌های اثر است که ذهن خواننده را درگیر می‌کند. یعنی با کشته شدن پیر بابا که تأثیر مخربی روی شخصیت‌های سادۀ داستان دارد، باور آدم‌هایی که از نظر ذهنیتی مساعد هستند، تحت تأثیر چنین جریاناتی قرار بگیرند، باز هم از بین نمی‌رود.

سلیمی در جمع‌بندی صحبت‌های بخش اولش گفت: در این اثر، خرافه‌پرستی و فال‌گیری و مسائلی از این دست، به عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح شده است. از نظر من این آسیب‌ها در پایان داستان تمام نمی‌شود؛ چون شخصیت‌ها هنوز در جای خودشان هستند و با این‌که پیر بابا از داستان حذف شده است، کس دیگری می‌تواند با ادعایی همچون او بیاید و ماجرا از نو شروع بشود.

در ادامۀ جلسه مجید محبوبی، سخنان خود را این‌گونه شروع کرد: افعی کشی یک رمان اجتماعی است؛ چون به یک مسئلۀ خیلی مهم، یعنی خرافه‌پرستی می‌پردازد. داستان‌نویس این‌جا به شکل کارشناس مسائل اجتماعی ظاهر شده ولی حرف‌هایش را به صورت یک داستان زیبا و هنرمندانه ارائه داده است. از این جهت باید کار نویسنده را ستود.

محبوبی در ادامه گفت: در صفحات آغازین داستان، نویسنده بسیار جزئی‌نگاری کرده که نیاز چندانی به آن نبوده است. نکتۀ دیگر این‌که گشایش داستان کمی مشکل دارد و خواننده به‌راحتی نمی‌تواند وارد داستان بشود. اما با این حال، من به عنوان یک خواننده با کتاب ارتباط برقرار کردم. به نظر من، افعی کشی یک رمان عامه‌پسند است.

در بخش بعدی جلسه و پس از اظهار نظر دیگر شرکت کنندگان، علی الله سلیمی در قسمت دوم صحبت‌هایش گفت: به نظر من چون رویکرد رمان افعی کشی این بوده است که برای مخاطب یک داستان پرفراز و نشیب تعریف کند، نویسنده تا حدودی روند عادی زندگی را تحریف کرده و داستان را به سمت اهداف خودش هدایت کرده است. به عبارتی می‌توان گفت هدف اصلی داستان اینست: کسی که ناآگاهانه در راهی قدم می‌گذارد، باید تاوان بدهد.

سلیمی در ادامه گفت: در این‌جا فرشید (شخصیت اصلی) به خاطر ناآگاهی و انتخاب‌های سطحی، سخت‌ترین تاوان‌ها را پس می‌دهد. اما در قسمت‌هایی از داستان، تاوان‌ها کمی از باور ما فراتر می‌رود و رفتارهایی که دیگران با فرشید می‌کنند، به نوعی اغراق‌آمیز است و باورپذیر نیست.

وی در ادامه گفت: نکتۀ بعدی این‌که در جاهایی از داستان اطلاعاتی داده می‌شود که خواننده احساس می‌کند در راستای تکمیل قصه است، اما پیگیری نمی‌شود. یعنی برای خواننده سؤال ایجاد می‌کند ولی خبری از پاسخ نیست. وقتی معما در وسط داستان ایجاد می‌شود، ذهن منحرف می‌شود و لذت قصه‌خوانی از آدم گرفته می‌شود.

مجید محبوبی، نویسندۀ «ملاقات در شب مهتابی» نیز در قسمت پایانی نقد خود گفت: در شناخت رمان اجتماعی، دو ملاک وجود دارد: یکی موضوع و درون‌مایه و دیگری فرم و ساختار. برخی معتقدند که مبنای رمان اجتماعی باید فرم و ساختار باشد.

وی در ادامه به تبیین این مبنا پرداخت و گفت: این مبنا سه شاخصه دارد؛ اول این‌که رمان باید از گوشه و کنار اجتماع نوشته شود. این شاخصه در این کتاب رعایت شده است. محیط جغرافیایی داستان، نه شهر است و نه روستا. بلکه جایی است بین این دو.

دوم این‌که راوی نگاه بی‌طرفی به آدم‌ها داشته باشد. زاویه دید در این‌جا دانای کل است و خود نویسنده راوی داستان است. به نظر من بعضی از قسمت‌ها، تعصب مذهبی نویسنده مانع از این امر شده و اواخر داستان خیلی به سمت گزارش‌نویسی رفته است. در این اثر نویسنده این اصل را رعایت نکرده و انگار دوست داشته که داستانش این‌گونه تمام شود.

سومین شاخصه این‌که رمان اجتماعی باید موضوع واحدی داشته باشد. اثر از این نظر بسیار عالی است. داستان پله پله به سمت اوج می‌رود و دوباره فرود می‌آید. همچنین نویسنده در این رمان خیلی هنرمندانه، مدرنیته را در کنار سنت روایت کرده است.

ایشان در جمع‌بندی صحبت‌هایش گفت: در مجموع خیلی این رمان را دوست دارم. به‌جز بخش آغازین کتاب، داستان خوب نوشته شده است. به نظر من رمان مثل انتهایش، گزارش‌گونه شروع شده است. انگار که ما مشغول خواندن یک نشریۀ زرد هستیم.

پس از صحبت‌های دو منتقد، فیروزجایی در مورد محیط جغرافیایی رمانش گفت: با نظر دوستان موافق نیستم. محیط داستان من، همان حاشیۀ شهر است. آدم‌های آسیب‌پذیر جامعۀ ما اکثراً آن‌جا زندگی می‌کنند؛ آدم‌هایی که از روستا مهاجرت کردند، ولی شهری نشدند و از طرفی روستایی بودنشان را هم از دست دادند. این دسته از مردم جامعه ما، به نوعی در یک بی‌هویتی به‌سر می‌برند و به‌شدت آسیب پذیر هستند.

ادبیات اقلیت / ۶ مهر ۱۳۹۶

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا