ادبیات اقلیت ـ شعری از زبیده حسینی:
شکل تَرَک خوردهای از او را
از این زاویه که ببینی
جسمی لبالب از کبود
تن میزند بر سنگ
از این کناره که کم میشوم از نفس/ تن میزند
تصویرهای روشنم از سقوط
بر صخرههای کوک میآویزند
شکل تَرَک خوردهای از مرگ
بر آلت ِ قتالهای فرو افتاد
بر گردنی که به خود نمیپذیرد
عضوی از آینه را به استخوان چسبانده است
پس با توان ِ کلیدها و مهر بنویس:
تو جانی از منی
که میرود و باز میرود و باز…
و این زمانه که از نای ِ بریده آمده است
در جملهای کوتاه
به آستین ِ بوسه دست تکان میدهد
و مارها
اشکال ِ من را، در روشنایی ِ عصر
به سنگهای سینهات تحویل میدهند
سردَم شده ست در ترک و وصلهای موقت
جان میرود
و چه خالی ست جای تو بر گردن
زبیده حسینی / اسفند ۹۵
ادبیات اقلیت / ۱۲ تیر ۱۳۹۶
آخرین دیدگاه ها