کافکا در یکی از داستانهایش بر چیزی تمرکز کرده که اسمش را "ادرادیک" گذاشته، چیزی شبیه قرقره با یک محور عمود، که به هیچ دردی نمیخورد و در گوشۀ خانه افتاده است... ادامه متن
یکی از جهانهای شاد، سرزمین پریان است. اخیراً برخی این مضمون را کوک کردهاند که قصههای پریان برای بچهها مناسب نیست، چراکه در آن گاهی قساوت و خون هست... ادامه متن
بزرگترین و مهمترین الاهی، "روح" است. روح چیست؟ هم میدانیم هم نمیدانیم. میدانیم چون از روح در ما دمیده شده و نمیدانیم چون روح فراتر و بزرگتر از تک تک ماهاست و اغلب، وجودش انکار میشود.... ادامه متن
به احترام کسی اگر برمیخیزیم، یا کلاه از سر برمیداریم، وقفهای است که نمیپاید. انگار دولت و بخت با "افتادگان" است. همه میافتند. حتا آلیس با پایین رفتن در لانۀ خرگوش به سرزمین عجایب رسید..... ادامه متن
پسرجان، دخترجان، از کجا میآوری این اهتمام به خدمت را؟ چرا رفتاری میکنی من فکر کنم فرهنگی هست، فرهنگی به اسم "فرهنگ ماسا"؟ چرا این قدر اصرار داری جهان بر سر ماسا، از هرچه تلخی و عبوسی است ز... ادامه متن
هایدگر اسم انسان را عوض کرد، گفت: «آنجا باشنده.» «آنجا» را به مفهوم انسان تزریق کرد. از این پس به من نگو کیستی، بگو در کدام کانتکست، در کدام زمینه نشستهای. ادامه متن
جایی هست که با رفقا جمع میشوید دیدار تازه میکنید. چه بسا محلهای قدیمی است. پاییز رسیده و هوا برای پرسه عالی است. سه نفری تا یک خیابان پایینتر میروید و برمیگردید... ادامه متن
بیایید از آن خصومت مارکسیستی نسبت به سرمایهداران دور شویم. بیایید با صاحبان سرمایه رابطه بزنیم. با معاشرت با یک مرد ثروتمند، درهای آسمان و زمین را گشوده حس میکنیم... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها