بیرون رفتن نویسنده از جهان داستان
راوی حکم میکند تا نویسنده تیغ را به صورت ضربدری روی دستهایش بکشد، نباید بعدها هیچکس فکر کند که شخص مرده، حتی برای لحظهای، ترسیده است. اما در واقع یک ترس عمیق وجود دارد، حتی ترس از خیس شدن اوراق، ترس از اینکه نشود مادر را صدا کرد، ترس از نداشتن رفیقهای مثل رؤیا، که وجودش یکی از دلایل خودکشی است. راوی نویسنده را فردی ترسو میداند که باید از جهان خودکشی برود بیرون. «دوش بگیر و بعد برو بیرون.» ...
ادامه محتوا ›