::مدرسه خوشبختی::
اول، وسط، آخر
ادبیات اقلیت ـ “اول، وسط، آخر” در مجموعۀ مدرسه خوشبختی نوشتۀ مرتضا کربلایی لو:
***
اول، وسط، آخر. به کدام قسمت یک مراسم، یک شب، یک ماجرا، یک مکان، یک رابطه، یا کار، گرایش دارید؟ برخیها اهل اولاند. بس که رفتارشان با همه چیز آتشین و پرانرژی است. اول کتاب را میخوانند ببینند چی و چگونه شروع شده و رهایش میکنند. برخیها اهل استقرار در اواسطاند. تاب آغاز و انجامها را ندارند. آراماند که هنوز هستند و هنوز جهان هست. اما آنها که اهل اواخرند؟ مشتاق مغز چیزیاند و منتظر مینشینند تا دوران پوستهها بگذرد. پوستهها همان صفاتیاند که ما اشیا را با آنها مینامیم و تعین میبخشیم: خیلی زیباست. اصلاً هم دلنشین نیست. اما آن ثلث آخر که میرسد، اوصاف از اعتبار می افتند و ساقها مکشوف میشوند. سلیمان در قصر آبگینه نشست و به آمدن بلقیس نگاه کرد. بلقیس به هوای اینکه پا بر آب میگذارد دامن بالا کشید و ساقش آشکار شد. همین سلیمان از خدا حکومتی خواست که ختم حکومتها باشد و برای کسی بعد از او روا نباشد. روی صندلی چگونه راحتید؟ تکیه داده به پشتی صندلی، یکوری یا رو به عقب صندلی؟ شما اهل کدامید؟ اهل اوایل، اهل اواسط، یا اهل اواخر؟
(یادداشتهای اینستاگرامی مرتضا کربلایی لو)
ادبیات اقلیت / ۲۱ شهریور ۱۳۹۷