نام کتاب: سفر به سرزمین وحشیها
نویسنده و تصویرگر: موریس سنداک
مترجم: م. ح. عباسپور تمیجانی
سفر به سرزمین وحشیها معروفترین کتاب موریس سنداک نویسنده و تصویرگر آمریکایی است که تا به حال ۱۹ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است. این کتاب در سال ۱۳۹۰ نیز به فارسی ترجمه شد.
موریس سنداک ۱۷ کتاب تألیف و تصویرگری کرده است. علاوه بر آنها او تصویرگری ۸۰ کتاب از آثار دیگر نویسندگان را هم انجام داده است.
کتاب سفر به سرزمین وحشیها، داستانی است مبتنی بر تصویر. سنداک داستانش را با مکس، که یک پسر شیطان شروع میکند، اما شیطنت مکس به کلمات داستان محدود نمیشود و نویسنده از تصویر نیز برای پرداخت شخصیت مکس کمک میگیرد، تا کودک درگیر شخصیت مکس شود، چون مکس همان کاری را میکند که اغلب بچهها انجام میدهند. از در و دیوار بالا میرود و حیوانات را اذیت میکند. اما یک جایی مکس رفتارش از حد انتظار میگذرد و مادر به او واکنش نشان میدهد. واکنش مادر ضربهٔ اصلی داستان است، زیرا مادر به مکس «وحشی» میگوید.
رفتارهای مکس باعث میشود تا در اتاقش زندانی شود. مکس که تا آن موقع با پوشیدن لباس گرگ، کارهای وحشیانهای کرده است، با گرفتن این لقب، از مادر، آمادهٔ عزیمت به سرزمین وحشیها میشودکه در ادامه، تحول مکس را به همراه دارد.
کمکم درختهایی در اتاق مکس رشد میکنند و اتاق مکس به سرزمینی عجیب تبدیل میشود. سرزمینی که مکس حالا آمادهٔ سفر در آن است.
مکس سوار قایقی میشود و روزها و ماهها و سالها پیش میرود تا به سرزمین موجودات وحشی میرسد. او از دنیای واقعی دور و دورتر میشود و به درون خود، سفر میکند. موجودات وحشی که در سرزمین وحشیها زندگی میکنند، میخواهند مکس را بترسانند، اما مکس پیش از این لقب وحشی را از جانب مادر گرفته، پس قدرت خود را به آن وحشیها نشان میدهد و پادشاه آنها میشود. او همراه وحشیها، وحشیگری را آزادانه تجربه میکند. وحشیگری برای مکس، بالا رفتن از درختها و تاب خوردن و صدا درآوردن است.
سنداک اعمال مکس را به تصویر میکشد و از کلام بهره نمیبرد. همین استفاده از تصاویر کمک میکند تا مخاطب کمسنوسال، داستان را به خوبی در حافظهٔ خود ذخیره کند.
اما بالاخره مکس درست مثل بقیه بچهها، خسته میشود. و دلش جایی را میخواهد که یک نفر او را بیشتر از بقیه دوست داشته باشد. حالا دیگر شاه بودن برای مکس کافی نیست. او به نیاز کودکانهٔ خود برمیگردد و آماده برگشتن است. او سوار قایق خود میشود، و روزها و ماهها و سالها به عقب برمیگردد. او میخواهد به دنیای واقعی برگردد. اتاق مکس سرجای خود است و مادر غذای خوشمزهای برای او روی میز قرار داده است.
از آنجا که مادر برای کودک تا پیش از نه سالگی، مهمترین موجود روی زمین است، سنداک نیز هوشمندانه از این موجود بهره میبرد و مادر پل ارتباطی مکس برای ورود به دنیای فانتزی میشود. و در هنگام خروج نیز، این مادر است که با بوی غذای خود، او را به نیازهای اصلیاش متوجه میکند تا به سفرش پایان دهد. به واقع مادر آغاز و پایان سفر مکس است.
معصومه میرابوطالبی
ادبیات اقلیت / ۱۶ مرداد ۱۳۹۵
آخرین دیدگاه ها