::مدرسه خوشبختی::
شمایل اندوه
ادبیات اقلیت ـ “شمایل اندوه” در مجموعۀ مدرسه خوشبختی نوشتۀ مرتضا کربلایی لو:
***
برای رنج و اندوه شدیدی که برده شده است، یک شمایل بسازید تا به شادی شما افزوده شود. هروقت برای حقیقتی پیکره میسازید، آن را در تله میاندازید. با حد و اندازهای که با ساختن شمایل بر آن حقیقت رنج آور تحمیل میکنید، آن را در بیرون از خودتان مینشانید. دیگر فراگیر نیست که در دهلیزهای دل شما هم پرسه بزند و حالتان را شوم و پر غم کند. در بیرون از شماست، آنجا. شمایل باعث میشود بتوانید موقع اشاره بگویید: «آن.» چه کسی مصایب کشیده است؟ مسیح؟ ابزار و آلات تصلیب او را با چوب سر هم کنید و برای اطمینان هم که شده آن را داخل بطری بگذارید تا به قید و بندش کشیده باشید. اکنون مصایب بیرون از شماست و این باعث شادی است. چه بسا مسیح تن به این رنج داد تا شما ببینیدش و بشنویدش تا شاد زندگی کنید. با یک ظرف انگور که نخ زهرآلود از دانههاش گذشته و به یک امام خورانده شده است موافقید؟ اندوه این قتل چنان سنگین بود که قاتل نیز گریست. قاتل روشنفکر، عاشق مقتول مقدسش بود. شمایل این انگور زهرآلود را در قفسۀ کتابهای روشنفکریتان بگذارید. با هر بار دیدنش، با دور از خودتان دیدنش، خیالتان آسوده میشود که این مصیبت تمام شده و گذشته است. دیگر چه کسی را سراغ دارید که از اندوه، دق کرده یا از رنجی که به او وارد شده، جان باخته است؟ کدام عاشق رنجور؟ کافی است به یک مجسمهساز بگویید برایتان شمایلی از او بسازد. با این تمهید اندوه محتمل را جسمیت میبخشید و مجال را برای شادی لطیف فراخ میکنید تا در شکاف و فضای بین اجسام پرسه بزند. اما غمهایی که به ذهنتان خطور نمیکند چه؟
(یادداشتهای اینستاگرامی مرتضا کربلایی لو)
ادبیات اقلیت / ۱۳ شهریور ۱۳۹۷