نگاهی به رمان تن تنهایی نوشتۀ سحر سخایی Reviewed by Momizat on . نگاهی به رمان تن تنهایی نوشتۀ سحر سخایی معصومه فرید تن تنهایی روایت کشمکش‌های زندگی شخصیت‌هایی است که عموماً دستی در نواختن موسیقی دارند. از این‌رو می‌تواند باب نگاهی به رمان تن تنهایی نوشتۀ سحر سخایی معصومه فرید تن تنهایی روایت کشمکش‌های زندگی شخصیت‌هایی است که عموماً دستی در نواختن موسیقی دارند. از این‌رو می‌تواند باب Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » یادداشت » دربارۀ کتاب » نگاهی به رمان تن تنهایی نوشتۀ سحر سخایی

نگاهی به رمان تن تنهایی نوشتۀ سحر سخایی

نگاهی به رمان تن تنهایی نوشتۀ سحر سخایی

نگاهی به رمان تن تنهایی نوشتۀ سحر سخایی

معصومه فرید

تن تنهایی روایت کشمکش‌های زندگی شخصیت‌هایی است که عموماً دستی در نواختن موسیقی دارند. از این‌رو می‌تواند بابی گشوده با زبان و تخیل ادبی باشد برای ورود به دنیای اهالی موسیقی در ایران از جمله خود نویسنده که نوازندۀ تار است و در این حوزه تحصیلات آکادمیک (کارشناسی ارشد قوم‌‌موسیقی‌شناسی) دارد.

داستان با ترس آشنا از امتحان و انتخاب سبا، شخصیت اصلی رمان آغاز می‌شود و با روایت چرخیدن این ترس و اضطراب حول سبا و دیگر شخصیت‌هایش ادامه می‌یابد. او و بردیا در فصل «گشایش» رمان هنگامی که هر دو برای شرکت در آزمون ورودی رشتۀ موسیقی به دانشگاه آمده‌اند، با هم آشنا می‌شوند. در فصل‌های بعدی ضمن پرداخت راوی به حال و گذشته‌ و زندگی خانوادگی این دو نفر، یکی دیگر از شخصیت‌های داستان به نام رضا که او نیز نوازنده و آهنگساز است، وارد داستان می‌شود و کم‌کم مثلث عشقی داستان شکل می‌گیرد…

رمان ماجراهایی پرکشمکش دارد که گاه بین شخصیت‌ها رخ می‌دهد و گاه درون آن‌ها. سبا از سویی سعی دارد خانواده‌اش را قانع کند تا زندگی مجردی جداگانه‌ای اختیار کند و از سوی دیگر در شناخت علاقه‌اش به رضا و بردیا دچار تردید است؛ بردیا در مواجهه با هر فقدان و احساس استیصالی (مرگ مادر، مرگ بهرامی، غیب شدن سبا و…) میل به دویدن و دور شدن دارد؛ بااین‌حال گاهی غرایز بدوی احساس مالکیت به سبا شبیه مردی غارنشین با پوست آهوی آویزان از شرمگاه و نیزه‌به‌دست بر او مستولی می‌شود و تمایل به ماندن پیدا می‌کند. رضا که باید بین رهایی از چیره‌گی نظام پدرسالانه و در علقه بودن سینه‌های مادرش یکی را انتخاب می‌کرده و با گذشت سال‌ها هنوز در گیرودار گذشته‌اش، حال را سپری می‌کند و…

عناصر داستان و روایت آن از ابعاد متعدد و بعضاً بدیع، در جایگاه یک اثر ایرانی، قابل نقد و بررسی است. برای مثال، شخصیت بردیا، نوازنده‌ای ایرانی که در مواجهه با یک ترومای روانی به نواختن موسیقی روی آورده، پتانسیل مناسبی برای نقد روان‌شناختی یک اثر ادبی دارد. چگونگی بازنمایی روابط خانوادگی و بین‌فردی بخشی از جامعۀ هنری ـ سنتی و مدرن ـ در تاریخ معاصر ایران امکان بررسی‌های جامعه‌شناختی را فراهم می‌آورد؛ به‌خصوص که نویسنده شخصیت‌های اصلی رمانش را از بسترهای خانوادگی اقشار متفاوتی از جامعه انتخاب کرده است.

 این رمان می‌تواند در قیاس با دیگر آثار ادبی با موضوعاتی مشابه و کمتر پرداخته‌شده نیز مورد تحلیل و بررسی‌ قرار گیرد. از جملۀ این آثار می‌توان به رمان یخ در جهنم نوشتۀ نسترن هاشمی اشاره کرد. شخصیت اصلی این رمان دختری است که علی‌‌رغم زندگی در خانواده‌ای سنتی در تلاش برای مبارزه با هنجارهای زمانه‌اش (قاجاریه و پهلوی) برمی‌آید که یکی از آن‌ها ممنوعیت عرفی یادگیری و نواختن تار است و باور دارد «بعضی چیزا مثل یخ تو جهنم می‌مونه. مثل تار. مشکلات را حل نمی‌کند ولی حداقل چند لحظه‌ای آرامت می‌کند، آن‌قدر که بتوانی دوام بیاوری.» آن‌چه که مشابهش را از زبان راوی تن تنهایی نیز می‌شنویم:

«اگر جادوی موسیقی نبود، اگر بشر آن‌قدر سرگرم چرخ و باروت و آب می‌‌شد که سازها را کشف نمی‌کرد، تمام آدم‌ها یک‌جا دق می‌کردند و می‌مردند.»

آهنگساز فیلم وارونگی، راوی دانای کل را برای نوشتن رمانش برگزیده است. انتخابی که به نویسنده فرصت ارایۀ جهان‌بینی و طرح مستقیم پرسش‌هایش را در جا‌ی‌جای داستان داده، البته با نثری ادبی و عموماً به دور از کلافه‌گی مخاطب. نام‌گذاری فصول رمان متناسب با جهان داستان، به‌کارگیری تکنیک‌های روایی متناسب با محتوا و تغییرات ناگهانی و جذاب مکان-زمان روایت نیز به رمان کیفیتی ادبی بخشیده است.

بااین‌حال شاید بتوان ضعف‌هایی را نیز در اثر وارد دانست. از آن جمله: سرانجام ماجرای کشمکش سبا با خانواده‌اش برای گرفتن خانۀ مجردی نامشخص می‌ماند (بر فرض وجود سانسور یا خودسانسوری انتظار وجود نشانه‌های مکمل می‌رفت). دیگر آن‌که پرداخت نویسنده به برخی تیپ‌ها و شخصیت‌های داستان (فرهاد، بهرامی، حاجی، هادی و…) گاه بیش ‌از حد ضرورت و کسل‌کننده می‌نماید، چرا که پیش از این و بهتر از آن‌چه در این رمان روایت شده است، این تیپ‌ها و شخصیت‌ها در داستان‌ها، فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی ساخته و پرداخته شده‌اند و خلاقیتی در پردازش این تیپ‌ها برخلاف شخصیت‌های اصلی رمان دیده نمی‌شود و…

رمان تن تنهایی را سحر سخایی نوشته و اولین بار نشر چشمه آن را در زمستان ۱۳۹۵ به چاپ رسانده است. در بخشی از رمان می‌خوانیم:

کف دستش را چسباند به شیشۀ تاکسی. جای انگشت‌هایش ماند روی شیشه. اگر شیشه بخار داشت با انگشت اشاره می‌نوشت خواستن قمار است. شیشه صاف بود. صدای تار علیزاده دوباره پیچید توی تنش. حس می‌کرد تمام مسافران خستۀ تاکسی دارند به سه‌گاهی گوش می‌دهند که از گوش‌های بردیا بیرون می‌زند…

ادبیات اقلیت / ۷ آذر ۱۳۹۷

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا